گم شد دکل نفتی و از آن اثری نیست!
*****
در دوره محمود و رفیقان وفادار
با آن همه قول و نظر و وعده بسیار
با شخص بقایی و رحیمی گرانبار
با کاسبی بابک زنجانی پر کار!
در دوره نامیدن مردم به خس و خار
با کاپشن ساده تر از هر کت و شلوار
آنقدر هنر ریخت ... که دیگر هنری نیست!
گم شد دکل نفتی و از آن اثری نیست!
***
گفتند که ما تشنه خدمت به جهانیم!
بی منت و پاداش، پی خلق دوانیم!
در پاکی و پیراستگی ، آب روانیم!
مانند عقابیم که دائم نگرانیم
چون دشمنِ کم کاری و تقصیر و زیانیم
ما ، نفت سر سفره مردم برسانیم
دیدیم ولی عاقبت آن را ثمری نیست!
گم شد دکل نفتی و از آن اثری نیست!
***
چون نفت گران بود ، فقط پول شمردند
هر پول که دیدند ز صندوق ستردند!
هر وعده که دادند ، به تاریخ سپردند
گویی که به همراهی چاوز ، همه مردند!
در ظاهر اگر هیچ کجا ، هیچ نخوردند
پرونده شده آنچه که برداشته ، بردند!
حالا ، دگر از هاله زیبا خبری نیست
گم شد دکل نفتی و از آن اثری نیست!
(شاعر؟)