بازی اهل سیاست که فریبَ‌ست و ریا


هرکه شد خام به ‌صد شعبده خوابش کردند
هر‌که در ‌خواب نشد ،  خانه خرابش کردند

پشت دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفی از طعم دل‌انگیز کبابش کردند

گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخـی پر ز بـلایـا و عذابش کردند

بازی اهل سیاست که فریبَ‌ست و ریا
خدمت ِ خلق ستمدیده خطابش کردند

اول کار بسی وعدۀ شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشه بر‌ آبش کردند

آنچه گفتند شود سرکۀ نیکـو و حلال
در نهانخانۀ تـزویـر شـرابـش کردند

ز کـه نالیم که شد غفلت و نادانی ما
آنچه سرمایۀ ایجاد ِ سرابش کردند

لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند...


#فرخی_یزدی