کجا هستند اهل دانش و علم ؟


یکی گردشگری آمد به ایران
برای   دیدنی های   فراوان
به هر مهمانسرا شد تا بگیرد
اقامت با غذایی خوب وارزان
ولی پیدا نشد تا آن که شب شد
بپرسید از جوانی که ای پسرجان
بود جایی که من امشب بخوابم ؟
و  یا بهر غریبی لقمه ای نان؟
جوان گفتا بله  درمسجد ما
بیا هیئت بود شام غریبان
بیا آنجا تو هم برسینه ای زن
به سبک غربی و آهنگ ایمان
سپس وقتی که درها را ببندند
بود دیگ  غذا فط  و فراوان
نگاهی  کرد  مستر با تعجب
به او گفتا که مسجد ای مسلمان
بود  جای   نماز خیل عابد
عبادت  بهر حی  رب سبحان
جوان گفتا نماز این جماعت
بود  هر هفته دانشگاه تهران
دوباره گشت مستر مات و مبهوت
بگفتا  بر جوان  با حال حیران
که  آنجا  مرکز تولید  علم است
برای  نشر  دانش  گشته  بنیان
کجا هستند اهل دانش و علم
جوان گفتا که آن ها  ، توی زندان
ز جا برجست مستر وانگهی گفت
که زندان جای مجرم هست و دزدان
بفرما  دزد  و  مجرم  در  چکارند
جوان گفتا که  می باشد  فراوان
همه   دارای   پست  و ارج و قربند
به هر  شهر و  دیار ملک  ایران 
کریمی  شاهد  این  ماجرا  بود
که گردشگر شد آخر  گیج و گریان 

کریمی-کاشان