چهار جمله از چهار کودک
که در تاریخ بشر با خط سیاه حک شده است
1⃣ اولین جمله از یک دختر سوری بود که در وقت جان کندن یعنی آخرین مرحله زندگیش گفت :
همه چیز را به خداوند خواهم گفت .
2⃣ دومین جمله از دختر معصومی که از وحشت در جنگ سوریه ، از صحنه جنگ فرار می کرد ، خطاب به خبر نگاری که می خواست ازش فیلم بگیرد در حالت گریه و زاری گفت :
عمو، به خاطر خدا عکسم را نگیر چون بی حجاب ام .
3⃣ سومین جمله از دختری کوچکی بود که از گرسنگی چنین گفت :
ای الله ،چیزی نمانده از گرسنگی بمیرم نان خوردن نداریم. مرا به جنت خود ببر که در آنجا نان بخورم .
4⃣ و چهارمین جمله از یک دختر افغانی بود که در انفجار دستش زخمی شده بود . دکتر در حال آماده شدن برای عمل جراحی بود تا دستش را قطع کند . دخترک گفت : آقای دکتر،آستینم را پاره نکن جز این لباس دیگر ندارم .
.
.
لعنت به سیاست ،
لعنت به جنگ ،
لعنت به جنگ افروز ،
لعنت بر ظالم متجاوز ،