علت گریه!
واعظی بر منبر سخن می‌گفت.
یکی از مجلسیان سخت می‌گریست..

واعظ خرسند شد و گفت:
ای مردم، صداقت از این مرد بیاموزید و ببینید چگونه او این همه گریه به سوز می‌کند .

مرد از میان برخاست و با بغض گفت:
ای مولانا ! من بزی داشتم ، ریشش به ریش تو می‌مانست و چندی پیش حیوان زبان بسته هلاک شد ، حال هر گاه تو آن بالا ریش می‌جنبانی ،مرا از آن بزک یاد می‌آید و گریه بر من غالب می‌شود .

#عبید_زاکانی

@seemorghbook