آن ها برهان قاطع دارند!
” امام فخر رازی مردی حکیم و متکلم و خطیب و مناظر نیرومندی بود. به روزگار جوانی همواره در مجلس وعظ و خطابه خود از فرقه ی اسماعلیه بد می گفت و آن چه را پیش از او امام محمد غزالی و دیگران در این باره رشته و بافته بودند، می برید و می دوخت.
حسن تاثیر مجلس وعظ او برخی از متعصبان فرقه ی فاطمی را بر ضد او برانگیخت.
روزی که در مسجد نماز تنها می گزارد، یکی از فداییان اسماعیله همین که امام به سجده رفت، پیش آمد و بر پشت کمرش نشست و نوک خنجر تیزی را که در آستین داشت، بر گردن امام فخر رازی گذاشت و گفت:
اگر بعد از این یک بار دیگر، این حرف ها را تکرار کنی و از فرقه ی ما بد بگویی، با همین حربه کار تو را می سازم و الفاتحه. البته اگر سکوت اختیار کنی، بسا که پاداش خواهی گرفت و هدایای گرانبهایی از موارد مختلف و مخفیانه به تو خواهد رسید.
امام فخر رازی بعد از آن دم فرو بست و و هر وقت مریدی یا شاگردی از او علت و باعث خاموش شدنش را در باب افشای فرقه ی اسماعلیه می پرسید، جواب می گفت:
اینان برهان قاطع دارند و من همواره احساس قاطعیت برهان ایشان را می کنم.