دموکراسی در دنیای گوسفندها

شاھکار ابراهیم نبوی
 
گوسفندها مثل پلنگ نعره نمی‌کشند،
مثل الاغ عرعر نمی‌کنند،
مثل شیر نمی‌غرند،
مثل خرگوش نمی‌دوند،
مثل ماهی زیرآبی نمی‌روند
و مثل اسب به سرعت فرار نمی‌کنند..
و شاید به همین دلیل است که همیشه به صورت " گله" هستند و یک " سگ" از آن ها مراقبت می‌کند تا عاقبت خورده شوند.

سگ‌ها مواظب گوسفندها هستند،
نمی‌گذارند گرگ‌های وحشی آن ها را بخورد و مواظب‌اند که دزد آن ها را نبرد و سرانجام قصاب آن ها را بکشد.
سگ‌ها وفادارند،
ولی نه به گوسفندها،
بلکه به قصاب‌ها.

پروانه‌ها زیبا هستند،
صبح به دنیا می‌آیند و شب می‌میرند،
اصولا زیبایی همین است.
در عوض کلاغ و کرگدن زشت هستند و عمری طولانی می‌کنند.

علت این که دموکراسی به درد گوسفندان نمی‌خورد این است که آن ها یا باید به سگ رای بدهند، یا به قصاب،
در غیر این صورت باید خیانت کنند و به سوی گرگ بروند که او هم آن ها را خواهد خورد.
حتی اگر مدرنیزه هم بشوند،
فقط به طور مکانیزه کشته می‌شوند،
اگر دیندار هم بشوند، عید قربان قتل عام می‌شوند.

اعلام همبستگی میان گوسفندان تا وقتی ترس از گرگ و اعتماد به سگ و چاقوی قصاب است، بیهوده است،
فقط باعث می‌شود کشتارگاه مکانیزه ساخته شود.

انتخابات برگزار شد،
همه گوسفندان به سگ رای دادند،
جز او کسی را نمی‌شناختند.

پشت سر هر گوسفند ناموفق،
یک گرگ است.

دموکراسی در دنیای گوسفندها،
یعنی انتخاب یکی از این سه گزینه:

سگ... گرگ... یا قصاب