شنبه 3 اسفند 1398 10:22 ق.ظ
نظرات ()
به فکر دیگران بودن!
مادر: پرویز، هیچ خجالت نکشیدی کیک به این بزرگی رو تنهایی خوردی و هیچ به فکر برادر کوچولویت نبودی؟!
پرویز: چرا مامان من به فکر برادر کوچولویم بودم که مبادا سر برسد!
-----------------------
شیوۀ بیهوشی!
پرستار به آقای جراح: آقای دکتر، این مریض را به چه وسیله ای بیهوش کنیم؟
دکتر: هزینه جراحی را زیر گوشش اعلام کنید، خودش بیهوش می شود!
در عالم دکتر ھا
دکتر اولی: تو چرا میون این همه رشته های پزشکی رفتی متخصص پوست شدی؟
دکتر دومی: به سه دلیل: اول این که هیچ مریض پوستی نصف شب آدم رو از خواب بیدار نمی کند.
دوم این که هیچ بیمار پوستی از این مرض نمی میره.
سوم و مهم تر از همه این که هیچ مریض پوستی هم خوب نمی شه!!