گسترش خط قرمزهای دیکتاتور
قصّه های شهر هرت/ قصّۀ 80
#شفیعی_مطهر
مدّتی بود از اطراف و اکناف شهر هرت گزارش های نومیدکننده ای توسّط دستگاه اطّلاعاتی اعلی حضرت هردمبیل به دربار می رسید . خبرها حاکی از موج فزاینده اندیشه های ضدِّحکومتی علیه هردمبیل و دار و دستۀ سلطه گر او بود.
این گزارش ها در مقایسه با حاکم پیشین یعنی هردمبیل بزرگ هم روز به روز از نظر تعداد افزایش می یافت و در کیفیّت برای هردمبیل تلخ تر و نومیدکننده تر می شد.
روزی اعلی حضرت هردمبیل همۀ مشاوران امنیتی و سیاسی خود را جمع کرد و ضمن بیان گوشه ای از این خبرهای ضدِّ حکومتی از آن ها درخواست چاره جویی کرد.
پس از مدّتی بحث و جدل رئیس مشاوران گفت:
اعلی حضرتا ! اگر اجازه می فرمایید و مرا تامین می دهید من صراحتاً علّت افزایش تعداد ناراضیان و گسترش خشم همگانی مردم علیه حکومت را برایتان توضیح دهم و تشریح کنم؟
هردمبیل بر سرش فریاد زد: مرتیکه احمق! این حرف ها چیست؟ تامین دادن یعنی چه/ حرفت را بزن!
او با صدای لرزان به شرف عرض ملوکانه رسانید:
اعلی حضرتا! آخر از بس هر کس ذرّه ای انتقاد کرده یا خواسته گوشه ای از این امواج فزایندۀ نارضایتی مردم را به عرض برساند،فوراً متّهم به خیانت، توطئه و براندازی شده است؛ بنابراین من با اعلام وفاداری به ذات ملوکانه می خواهم هم آن اعلی حضرت مطمئن شوند که من حسنِ نیت دارم و هم خودم مطمئن شوم که متّهم به خیانت نمی شوم!
هردمبیل با نعره وحشتناکی فریاد زد: خوب ! در امانی ! بنال ببینم! تو به این سوال من واضح و صریح جواب بده. پدر من هردمبیل بزرگ با این که مثل من بود ،اما این همه علیه او نغمه های مخالف منتشر نمی شد.درست است که در زمان اعلی حضرت فقید وضع شهر هرت نسبت به همۀ کشورهای پیشرفته عقب مانده تر و مردم فقیرتر بودند؛اما مردم این همه علیه او مخالفت نمی کردند و نیز شاخص های پیشرفت این همه وخیم و رسواگر نبود. آن زمان ما در مقایسه با دیگر کشورها عقب مانده بودیم. حالا ما نسبت به گذشته هم بدبخت تر و مردم ما فقیرتا و اوضاع کشور آشفته تر شده! چرا؟
رئیس مشاوران گفت:
اعلی حضرتا ! جانم به فدایت! علّت افزایش موج نارضایتی نسبت به پیش این است که اعلی حضرت فقید نظر مبارکشان این بود که پُست های حسّاس و ارشد مدیریت کشور ابداً به دست مخالفان نیفتد! لذا تنها خط قرمز ایشان محروم کردن «مخالفان» اعلی حضرت فقید بود.
اما از آن گاه که حضرت عالی به سلطنت رسیدید، اعلام فرمودید که پُست های حسّاس و مهم فقط به طرفداران و فداییان مُخلص آن اعلی حضرت داده شود.
خطِّ قرمز در زمان اعلی حضرت فقید تنها 20 درصد از مردم جامعه یعنی فقط مخالفان را در بر می گرفت. الان هشتاد در صد مردم از راه یافتن به مدیریت کشور محروم شده اند و فقط چاپلوسان بی هنر و متملِّقان بی سواد که جز دستبوسی و چاپلوسی نمی دانند، همه کارۀ مملکت شده اند. لذا همه امور روز به روز بدتر و موج نارضایتی گسترده تر می شود.
اکنون تنها راه حلی که .....
اعلی حضرت بیش از این طاقت نیاورد و ضمن فریادی خشمگینانه دستور داد این مشاور گستاخ و بی پروا را با اُردنگی از مجلس بیرون کنند و مستقیم او را در سیاه چال بیندازند و به جرم همکاری با بیگانگان محاکمه و به مرگ محکوم شود!!
پس از این دیگر هیچ کس از مشاوران جرئت نکرد چیزی بگوید! تا جلسه بدون نتیجه پایان یافت!
از آنجا که خداوند نخستین نعمتی را که از خودکامگان سیاه دل می گیرد، گوش شنوا و درک حقیقت است، این وضع همچنان ادامه یافت ، تا این که.......؟!!
******************
سال ها پس از سقوط وحشتناک رژیم هردمبیل،رژیم بعدی او را به همان سیاهچالی انداختند که هردمبیل، رئیس مشاوران خود را زندانی کرده بود. وقتی هردمبیل ،رئیس سایق مشاوران خود را در آن جا دید، با شرمندگی عذرخواهی کرد.
ولی رئیس مشاوران سابق که حکیمی روشن ضمیر بود ،در پاسخ او ، علّت استمرار حکومت هردمبیل بزرگ و سقوط هردمبیل دوم را این گونه برایش تحلیل کرد:
در زمان حکومت پدرت،هردمبیل اول معمولاً 20درصد مردم باسواد،اهل مطالعه،آگاه و روشنفکر و بالطّبع مخالف حکومت دیکتاتوری بودند و نیز 20درصد نیز افراد فرومایه و عوام و وابسته بودند. در نتیجه 80 درصد مردم نسبتاً بی تفاوت و معتدل می زیستند. خطِّ قرمز هردمبیل بزرگ تنها آن اقلّیّت بیست درصدی را از اشغال مناصب مهم محروم می کرد فلذا در بین هشتاد درصد مدیرانی لایق و باسواد و دلسوز یافت می شدند تا امور کشور و مردم را بخوبی اداره کنند ؛ ولی تو چون بسیار ابله و بی تجربه بودی با گسترش خط قرمز و بکارگیری فقط طرفداران خود، هشتاد درصد مردم را از ادارۀ کشور بازداشتی، در نتیجه همۀ افراد لایق و دلسوز و کاردان پشت در ماندند . مدیران چاپلوس پس از مدّتی کشور را آن چنان بر لبۀ پرتگاه سقوط رساندند و پُل های پشت سر خود را خراب کردند،که دیگر راهی برای اصلاح باقی نگذاشتند .در نتیجه این گونه رژیم دیکتاتوری و ناشایستۀ هردمبیلیان را به زباله دانی تاریخ روانه کردند!
هردمبیل ضمن عذرخواهی مجدّد و ملتمسانه گفت: حالا بگو چه کنم؟ غلط کردم! حالا راه حلّی ارائه کن تا دوباره به قدرت برگردم. قسم می خورم همه کوتاهیی ها را جبران کنم!
رئیس مشاوران در این جا سخنی گفت که اجرای آن برای همۀ خودکامگان در قدرت از نان شب لازم تر و ضروری تر است. او گفت:
تا بر سریر قدرت نشسته بودی،باید گوش شنوا و دیدۀ بینا می داشتی،که نداشتی!حالا که سرنگون شده ای جز خوردن حسرت و اشک ندامت چاره ای نداری!
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر