سیدعلیرضا شفیعی مطهر چهارشنبه 21 اسفند 1398 08:42 ق.ظ نظرات ()

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

من عجله براى شكست دشمن ندارم!

در جنگ جهانى دوم وقتى كه قواى متحدین (آلمان و ایتالیا و ژاپن ) فرانسه را كه جزء قواى متفقین (انگلیس و فرانسه و آمریكا و شوروى ) بود، شكست دادند و در جولاى سال 1940 میلادى انگلستان در میدان نبرد جهانى با دشمن پیروزمند، تنها ماند، در پاریس كنفرانس سرى بین سه نفر از سران جنگ جهانى (یعنى بین چرچیل رهبر انگلستان ، و هیتلر رهبر آلمان ، و موسولینى رهبر ایتالیا در قصر «فونتن بلو» به وجود آمد، در این كنفرانس ، هیتلر به چرچیل گفت : 

حال كه سرنوشت جنگ ، معلوم است و بزرگ ترین نیروى اروپا و متفق انگلیس یعنى فرانسه شكست خورده است ، براى جلوگیرى از كشتار بیشتر بهتر است ، انگلستان قرداد شكست و تسلیم را امضاء كند، تا جنگ متوقف شود و صلح به جهان باز گردد.
چرچیل در پاسخ گفت : 

بسیار متاءسفم كه من نمى توانم چنین قراردادى را امضاء كنم ، زیرا هنوز انگلستان شكست نخورده است و شما را پیروز نمى شناسم ! 

هیتلر و موسولینى از این گفتار ناراحت شده و با او به تندى برخورد كردند.
چرچیل با خونسردى گفت : 

«عصبانى نشوید، انگلیس به شرط بندى خیلى اعتقاد دارد، آیا حاضرید براى حل قضیه با هم شرط ببندیم ، در این شرط هر كه برنده شد باید بپذیرد.» 

سران فاشیست و نازیست (هیتلر و موسولینى ) با خوشرویى این پیشنهاد را قبول كردند، در آن لحظه هر سه نفر در جلو استخر بزرگ كاخ نشسته بودند، چرچیل گفت : آن ماهى بزرگ را در استخر مى بینید، هر كس آن ماهى را تصاحب كند، برنده جنگ است ، هیتلر فوراً «پارابلوم » خود را از كمر كشید و به این سو و آن سوى استخر پرید و شروع به تیراندازی هاى پیاپى به ماهى كرد ولى ، سرانجام بى نتیجه و خسته و درمانده بر صندلى خود نشست ، و به موسولینى گفت : 

حالا نوبت تو است .
موسولینى لخت شده به استخر پرید و ساعتى تلاش كرد او نیز بى نتیجه ، خسته و وامانده بیرون آمد و بر صندلى خود نشست .
وقتى كه نوبت به چرچیل رسید، صندلى راحت خود را كنار استخر گذاشت و لیوانى به دست گرفت ، در حالى كه با تبسم سیگار برگ خود را دود مى كرد شروع به خالى كردن آب استخر با لیوان نمود، رهبران آلمان و ایتالیا با تعجب گفتند: 

چه مى كنى ؟ 

او در جواب گفت : «من عجله براى شكست دشمن ندارم .با حوصله این روش مطمئن خود را ادامه مى دهم ، سرانجام پس از تمام شدن آب استخر، بى آن كه صدمه اى به ماهى بخورد، صید از من خواهد بود.»