چرا عبرت نمی گیریم؟

جمعی دور هم نشسته بودند. وقتی همه برخاستند ،دیدند یک نفر برنمی خیزد. از او پرسیدند:چرا برنمی خیزی؟

پاسخ داد: انگشتم را داخل این حلقه کردم.حالا گیر کرده بیرون نمی آید!

رفتند و آهنگری را آوردند و انگشت او را از حلقه درآوردند.

چند روز بعد دوباره همین جمع در همین اتاق گرد آمدند . وقتی همه برخاستند،دیدند باز هم آن شخص نشسته است. وقتی علّت را پرسیدند،پاسخ داد: 

باز هم انگشتم در همین حلقه گیر کرده!

به او گفتند:چرا دوباره انگشتت را در همان حلقه کردی؟

گفت: می خواستم ببینم آیا انگشت من لاغرتر یا حلقه گشادتر شده یا نه؟!

چه رنجی می برد انسان آن گاه که چراغ عبرت و تجربه خاموش باشد!

#شفیعی_مطهر