شما چرا پول نمی دهید؟!

طلبه ای برای منبررفتن در ماه محرم عازم روستایی بود. استادش به او توصیه کرد مبادا در ازای سخنرانی از مردم درخواست پول کنی.او پذیرفت و به روستا رفت و کار خود را شروع کرد. او پیش خود می گفت مردم چه می دانند که استادم مرا از درخواست پول منع کرده،مردم خود معمولاً وظیفۀ خود می دانند مرا از نظر مالی تامین کنند.

بنابراین چند روزی گذشت،ولی هیچ کس هیچ پولی به او نداد. ناگزیر طلبه روزی در روی منبر سفرۀ دل را گشود و گفت:

مردم! استاد من به من توصیه کرده از شما پولی درخواست نکنم.آیا به شما هم توصیه کرده که به من پول ندهید؟!!