فکس حیف نون!

حیف نون توی هواپیما نشسته بود. دید دور و بری هاش یکی لپ تاپ داشت ، یکی آی پد و یکی هم با آیفونش مشغول بود.

او می خواست جلوی اون ها کم نیاره ، یه تیکه کاغذ رو طوری توی جیبش گذاشت که فقط قسمت کمی از کاغذ توی جیبش بود و بقیۀ کاغذ بیرون بود.
مهماندار داشت رد می شد به حیف نون گفت : آقا کاغذتون از جیبتون نیفته!

 حیف نون خیلی خونسرد به کاغذ نگاه کرد و گفت : اِه برام فکس اومده