«سلام کوید جان»

سلام ای نازنین ویروس منحوس
به روی ماه تو هر لحظه صد بوس

بوَد امروزه نامت وحشت انگیز
کمی تا قسمتی بدتر ز چنگیز

همه در چشم تو یکسان و یک رنگ
وزیر و کارگر، دهقان و سرهنگ
نه اهل رشوه و تبعیض هستی
دمی مشهد ،گهی تبریز هستی

ابر مردان  قدرت،  زیر دستت
بنازم  قدرتت را، ناز شستت

شده  برچیده بزم  مرده خواری
چه ساده گشته رسم  سوگواری

کسی در فکر رنگ سال و مد نیست
زن و مردی به فکر تیپ خود نیست

دماغ و لب به زیر ماسک پنهان
تناسب رفته  از اندام  مردان

زنان آشفته ابرو، مو پریشان
نه مِش، نه رنگ‌ در گیسوی ایشان

بنازم  قدرت و عدل خدا را
گرفت او حال خلق خودنما را
همان هایی که وقتی عید می شد
همه از روی  رنگ  سال  یا مُد

اثاث منزل  و شال  و کُلا  را
کمد دیواری و سنگ خلا را

ز روی خودنمایی نو  نمودند
ولی امسال مردم خانه بودند
تلاش و زحمت  ایشان هدر شد
تمام نقشه ها هم بی اثر شد

چه عیدی شد،همه افسرده مایوس
دریغ از یک بغل کردن و یا بوس
چو ظهر آید تمام خلق رنجور
همه  پیگیر اخبار  جهان پور