#طنزسیاهنمایی/ 66
آیینۀ عبرت!
گفت: پریروز 26 تیرماه سالروز تاسیس نهاد شورای نگهبان بود.به ذهنم اومد توصیه هایی دلسوزانه به نمایندگان فعلی مجلس بکنم که مبادا کاری بکنن که به سرنوشت ده ها نفر از نمایندگان مجلس دهم گرفتار بشن! گر چه اینا «خودی هستن!!» یعنی از «خودمون هستن!!»
گفتم: یعنی چی؟ خب،حالا نمایندگان این دوره چه کنن که ردِّ صلاحیت نشن؟
گفت:مگه یادت نیست 90 نفر از نمایندگان دورۀ دهم ردِّ صلاحیت شدن؟
اینا از سرنوشت اون 90 نفر عبرت بگیرن . اوّلاً هی وقت و بی وقت به بهانۀ نطق پیش از دستور توی همۀ کارهای کشور دخالت نکنن و دربارۀ هر مسئله ای فضولی!! ببخشید اظهار نظر نکنن! اصلاً چه معنی داره که نماینده هی حرف بزنه؟ این همه نماینده که هیچی نگفتن،چی شد؟
ثانیاً برای خالی نبودن عریضه اگه خواستن نطق پیش از دستوری داشته باشن،روز قبل متن نطق خودشون رو یواشکی برای دبیر شورای نگهبان بفرستن.پس از تایید و تصحیح شورای نگهبان توی مجلس بخونن!
ثالثاً دربارۀ هر طرح و لایحه ای که خواستن رای بدن،اوّل یواشکی از شورای نگهبان یه چراغ سبزی بگیرن که مبادا خدای نکرده اونا ناراحت بشن! و موقع تایید صلاحیت آره دیگه!
میگن شیری همراه گرگ و روباهی به شکار رفتند و یک گاو وحشی و یک بزِ کوهی و یک خرگوش شکار کردند . آن گاه شیر به گرگ دستور داد تا حیوانات صید شده را میان خود تقسیم کند .
گرگ گفت : گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد . بزِ کوهی سهمِ خودم و خرگوش سهمِ روباه .
شیر ناگهان برآشفت و برای عقوبت گرگ ، پنجه ای قوی بر او زد و در دَم هلاکش کرد .
سپس به روباه گفت : صیدها را تو تقسیم کن . روباه که از سرنوشت ناگوار گرگ عبرت گرفته بود، گفت :
تقسیم در اینجا معنی ندارد . همۀ این صیدها به حضرت سلطان تعلّق دارد و ما را در آن بهره ای و سهمی نیست . این گاوِ تنومند، چاشت حضرت سلطان است و آن بز ، سهمِ میانۀ روز و آن خرگوش ، سهمِ شامِ سلطان.
شیر گفت : قسمتی بدین زیبایی از که آموختی ؟
گفت : از آن سر که در پیشِ تختِ ملک نهاده است!
گفتم: این تمثیل چه ربطی داره؟!
گفت: راست میگی ها! چه ربطی داره؟!
گفتم: باز هم #سیاهنمایی کردی؟!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر