زبانحال مداحان و سودجویان محرم
عمری دنائت کرده ایم خلقی حجامت کرده ایم
با حق عداوت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
ای پادشاه کربلا ، ای جان فدا در نینوا
ترک دیانت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
مداح بی عار توییم ، غافل ز اسرار توییم
این گونه عادت کرده ایم از ما محرم را مگیر
ده شب هیاهو میکنیم هی سکه پارو میکنیم
گرچه خباثت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
یک سال راحت می خوریم نان وقاحت می خوریم
گر استراحت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
اموال مردم برده ایم ، با خانواده خورده ایم
گرچه خیانت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
نان می خوریم از خون تو ، عمری شده مدیون تو
عادت به غارت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
باشد محرم کسب ما ، پاکت بود دلچسب ما
چون ما تجارت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
زهد ریا کردار ما ، پیداست از گفتار ما
کسب مهارت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
بردیم اگر که نام تو ، با گریه از آلام تو ــ
گفتیم و عادت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
چون گریه ها سازنده است سرمایهای ارزنده است
گر ما اهانت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
طعم خورشتت جانفزا ، شادی ما شام عزا
میل ضیافت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
ما مرده خواران توییم ، ویلان و سیلان توییم
خود را دچارت کرده ایم ، از ما محرم را مگیر
(ساقی) دشت کربلا ، ای کشته ی در نینوا
خونت غرامت کرده ایم ، از ما محرم را نگیر
بداهه