طمع چوپانی که سگ گله اش را سلاخی کرد!

این داستان بسیار آموزنده حکایتی واقعی از زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی و برگرفته از ترجمه‌ی این داستان «رسانه های بین المللی » است...

سال ها قبل در زمان اشغال ایران توسط نیروهای انگلیسی، جنرال «سانی مود» که در یکی از مناطق کشور حرکت می کرد در میان راه نگاهش به چوپانی افتاد و ایستاد.
به مترجمی که همراه خود داشت گفت :

برو به این چوپان بگو که جنرال سانی می گوید که : اگر این سگ گله‌ات را سر ببُری یک پوند انگلیس به تو می دهم!!!!

چوپان که با یک پنس استرلینگ انگلیسی می توانست نصف گله گوسفند بخرد!بی درنگ سگ را گرفت و آن‌ را سر برید!
آن گاه جنرال دوباره به چوپان گفت که : 

اگر این سگ را سلاخی کنی،یک پوند دیگر هم به تو می دهم.... 

و چوپان هم پوند دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد!!! سپس جنرال برای بار سوم توسط مترجم خود به چوپان گفت که : 

این پوند سومی را هم بگیر و این سگ را تکه‌ تکه کن!!! 

و چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکه‌تکه کرد!!!

وقتی جنرال انگلیسی به راه افتاد، چوپان به دنبال او دوید و گفت :

اگر پوند چهارم را هم به من بدهی، من این سگ را طبخ می کنم.
جنرال سانی مود گفت : نه!!!
من خواستم که آداب و رفتارهای مردم این مرز و بوم را ببینم و به سربازانم نشان دهم! تو به خاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گله‌ات را که رفیق تو و حامی تو و  گله‌ٔ گوسفندان توست سر ببری، و سلاخی کنی،و آن را تکه‌تکه کنی، و اگر پوند چهارمی را به تو می دادم، آن را می پختی!و معلوم نیست با پوند پنجم به بعد چه کارها که نخواهی کرد!!!

آن گاه جنرال سانی رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت : 

« تا وقتی که از این نمونه مردم در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید!!!!...» پول حتی علایق و احساسات انسان‌ها را عوض می كند!!!

از نخل برهنه سایه داری مطلب
از مردم این زمانه یاری مطلب
عزت به قناعت است و خواری به طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب