گربه جغرافی دان!
 
جعفر گربه شو میذاره توی گونی می بره بیابون کویر لوت ولش می کنه!

عصر زنش زنگ می زنه میگه: گربه دوباره برگشته!

جعفر میگه: بپرس از کجا اومده ، من گم شدم!