خاطراتی از دکتر بهشتی
مرحوم دکتر جواد اژهای داماد شهیدبهشتی که به تازگی درگذشته است، درباره اتهامزنیها به شهیدبهشتی خاطراتی شنیدنی داشت:
«علیه ایشان دروغهای فراوانی را شایع کرده بودند. یک شب من منتظر ایشان بودم تا بیایند و شام بخوریم. ایشان مقید بودند که حتماً ۱۵ دقیقه مسواک بزنند. مشکل دندان داشتند و پزشک این توصیه را کرده بود. من فکر کردم در فاصلهای که ایشان مسواک میزنند، بهترین فرصت است تا من حرفهایم را کامل به ایشان بزنم. به ایشان گفتم:
الان یک وضعیتی شده که قیمت خانه در میدان خراسان و قلهک و شهباز جنوبی (۱۷ شهریور فعلی)، فرق زیادی با هم ندارد، چه بسا در آن منطقه فردی در خانهای نشسته باشد که خانه فردی در قلهک خیلی بزرگتر و گرانتر باشد. شما بیایید برای این که به این غائله خاتمه بدهید، خانهتان را ببرید مرکز شهر و از شر این دروغ و تهمتها خلاص شوید. ما واقعیت را میدانیم ولی مردم گاهی گول این تبلیغات را میخورند، این روزها همه دارند به کمپولی و سادهزیستی تظاهر و از این طریق مریدپروری میکنند ...
ایشان با حوصله مسواکزدنشان را تمام کردند. بعد مسواک را شستند و آن را به من نشان دادند و گفتند:
جوادآقا! به نظر شما این مسواک چقدر میارزد؟
گفتم هیچ! مسواک مصرفشده را که کسی نمیخرد!
ایشان گفتند: دنیا در نظر من به اندازه همین مسواک هم نمیارزد، مردم باید ما را همانگونه که هستیم ببینند، نه آنطور که دلشان میخواهد. من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم مردم را فریب بدهم. خانه من همین است. سوار ماشین ژیان هم نمیشوم و سوار اتومبیل پژو میشوم. این ماشین را هم از حقوق خود خریدهام. دلیل ندارد سوار اتومبیل نامطمئن و نامیزان بشوم ...
ایشان مقید بودند ذرهای عوامفریبی در رفتار و گفتارشان نباشد. زمانی که رئیس دیوان عالی کشور بودند، به ایشان گفتم:
فردی ادعا میکند شما در اذانتان «أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله» را نمیگویید. فردا او را وقت نماز میآورم تا نادرستی حرفش به او اثبات شود.
فردا همین کار را کردم و شهید بهشتی در اذانشان «أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله » را نگفتند! بعد که علت را پرسیدم، گفتند :
گفتن این عبارت مستحب است و برای دلخوشی کسی مستحبات را بهجا نمیآورم!
تا این حد از عوامفریبی و ریا بیزار بودند. ایشان همواره میگفتند یکی از مشکلات جامعه ما عوامزدگی و عوامفریبی است. نباید مردم را به دروغ دلخوش کنیم چون بالاخره دستمان رو میشود ...
شهید بهشتی در مباحث فقهی و باورهای دینی، بهشدت از عوامزدگی فاصله میگرفتند. به نظر من شهید بهشتی در تمام عمر مظلوم واقع شدند، زیرا ساختارشکن بودند، ضرورتها را میشناختند و اگر به حقانیت موضوعی میرسیدند، برای نیل به مقصود از هیچ مانعی هراس نداشتند. ابداً تحت تأثیر کسی قرار نمیگرفتند و خوشایند و بدآیند دیگران تأثیری در اراده و تصمیم ایشان نداشت. ایشان خیلی زود انحراف را در افراد تشخیص میداد و نهایت سعی خود را میکرد که آن فرد را به راه درست برگرداند».