کتاب « آیا به از این نمی توان بود؟» منتشر شد!
موضوع کتاب : مقایسه ایران با سایر کشورهای جهان در قالب آمار و ارقام
بخش هایی از سخن آغازین کتاب:
خط كش دولت ها به جای تمجید یا تخریب فله ای
نه تنها مردم عادی، كه بسیاری از سیاستمداران و حتی كارشناسان و صاحبان تریبون ها، عادت كرده اند كه در تبیین عملكرد دولت ها، ((تحلیل های فله ای)) عرضه كنند و دقیقاً به همین دلیل است كه بسیار شنیده ایم: ((خاتمی خوب كار كرد ))، ((خاتمی كه كاری برای مملكت نكرد ))، ((دولت هاشمی، دولت موفقی بود))، ((كارهای دولت هاشمی تبلیغاتی بود))، ((دولت میر حسین موسوی ...)) و ... ! حتی خود دولت ها در بررسی كارنامه خود و دولت قبلی شان به تحلیل های فله ای و رویكردهای تبلیغاتی بسنده می كنند و بدین سان، در آغاز كار خویش، عملكرد اسلاف خویش را تخطئه می كنند و در پایان مأموریتشان نیز مدعی می شوند كه شاهكار كرده اند؛ شاهكاری كه البته باز هم از سوی دولت بعدی، زیر سوال می رود.
بدیهی است، مادامی كه چنین ادبیاتی در حوزه نقد عملكرد دولت ها باشد و همه چیز به ((سفید)) و ((سیاه)) و دو كلمه ((خوب)) و ((بد)) ختم و خلاصه شود، هیچ كارنامه معتبری را نمی توان برای هیچ دولتی صادر كرد؛ به این ترتیب، مثبت های دولت، زیر سایه كلمه ((بد)) گم می شوند و منفی ها نیز به حاشیه كلمه كلی ((خوب )) می روند و سرانجام عوام گرایی و سیاست زدگی، جای كارشناسی، منطق مداری و انصاف را می گیرد.
از آنجا كه بخش عمده مشكلات جامعه، در عرصه اقتصاد رقم می خورد، اوضاع اقتصادی و تغییر و تحولات آن، در قضاوت عمومی نسبت به عملكرد دولت ها بسیارتأثیرگذار است. از این رو، جا دارد یك سری ((ملاك های مورد توافق )) در بررسی عملكرد اقتصادی دولت ها تعیین شود و به عنوان ((خط كش سنجش )) از سوی همه گروه های سیاسی، كارشناسی و دانشگاهی، به كار رود.
بنابراین، ضروری است، فاكتورهایی به عنوان مبانی همه ناظران و تحلیلگران و ملاك مشترك همه آنان قرار گیرد؛ تا در پایان، عدد و رقم های به دست آمده، گویای واقعیت باشند؛ نه گویش های كلی و مبتنی بر حب و بغض های فردی و سیاسی.
برای مثال؛ شاخص كل قیمت سهام، تعداد تولید مسكن در سال، مقدار سرمایه خارجی وارد شده به كشور، نرخ تورم و ... در هر سال متغیر هستند و با مقایسه عدد و رقم های هر دوره با دوره قبل، می توان بر دستاوردها و كاستی ها وقوف یافت و كارنامه ای مبتنی بر واقعیت به دولت ها داد.
معیارهای سنجش عملكردهای اقتصادی كه می توان بر مبنای آن ها، به دولت ها در عرصه اقتصاد كارنامه داد، در چند مورد زیر قابل ارائه است:
1) درآمد سرانه ملّی
2) نرخ تورم
3) تراز بازرگانی (با احتساب صادرات نفت و بدون آن)
4) سهم نفت از تولید ناخالص داخلی
5) نرخ رشد سالیانه اقتصاد
6) ضریب جینی
7) شاخص كل قیمت سهام
8) درجه ریسك سرمایه گذاری در ایران
9) مقدار سرمایه خارجی وارد شده به ایران
10 ) نرخ رشد (به تفكیك در صنعت، كشاورزی و ...)
11 ) شاخص بهره وری
12 ) تعداد توریست های وارد شده به كشور
13 ) قدرت خرید
14 ) تعداد تولید مسكن در سال
15 ) نرخ تشكیل سرمایه
16 ) نرخ پس انداز
17 ) رشد نقدینگی
18 )نسبت بیكاران تحت پوشش بیمه بیكاری به كل بیكاران
19 ) میزان خروج سرمایه از كشور
۲۰) میزان ناهنجاری های اجتماعی(فقر،فساد،فحشا،اعتیادو...)
درباره معیارهای بیست گانه نام برده، ذكر دو نكته قابل توجه است:
الف) ادعایی درباره كامل و بدون نقص بودن ملاك های گفته شده نیست، بلكه امكان دارد معیارهای سنجش، از نظر عده ای، از۲۰ كمتر یا بیشتر باشند. آنچه مهم است، این كه همه ناظران، تحلیلگران، احزاب، سیاستمداران و مراكز علمی و دانشگاهی، بر مجموعه ای واحد از ملاك ها توافق نظر داشته باشند ، تا بتوان نگاه دقیق تر و منصفانه تری از عملكردها به دست آورد.
ب) امكان دارد اشخاص و مراكز مختلف، درباره نحوه اندازه گیری هر كد ام از بندهای بیست گانه پیش گفته، اختلاف نظر داشته باشند . مثلاً امكان دارد بانك مركزی، نرخ تورم را با یك فرمول مشخص كند، ولی مركز پژوهش های مجلس شورای اسلامی یا یك استاد برجسته اقتصاد، فرمول های دیگری را به كار برند. ممكن است از كاربست روش های مختلف، اعداد و ارقام متفاوتی به دست آید . هر چند بهتر است، فرمول های سنجش نیز یك دست شوند، ولی در صورت وحدت ملاك ها، تعدد روش های محاسبه نیز نمی تواند مشكل ساز باشد، زیرا اگر مثلاً نرخ بیكاری در دولتی با فرمول
A محاسبه شود، در دولت بعدی نیز همان فرمول A می تواند برای تعیین نرخ بیكاری به كار رود و با مقایسه دو عدد به دست آمده، میزان پیشرفت یا
پسرفت مشخص شود.
جوامع انسانی به مثابه آزمایشگاه علوم اجتماعی
ممكن است بعضی بگویند نقل و مطالعه آمار و ارقام مثبت یا منفی كشورهای مختلف جهان و مقایسه آن ها با یكدیگر برای ما چه فایده ای دارد؟ در پاسخ عرض می كنیم كه در مدیریت یك نكته حكیمانه می گوید: «جهانی فکر کنیم ، ولی منطقه ای عمل کنیم.»
ما، در منطقه خود، ایران نمی توانیم به نظریات و راهكارهای صحیح و عمل
صائب برسیم، مگر این كه از تجارب ملل و دول دیگر مطّلع باشیم . بسیاری از راهكارها و راه حل هایی را كه ما می خواهیم بیازماییم و تجربه كنیم . بسیاری از ملّت ها و دولت ها مكّرر آن ها را آزموده و به نتایج مثبت و منفی رسیده اند. به این مثال توجه فرمایید:
دو كشور پاكستان و كره جنوبی در سال 1960 از در آمد یكسانی برخوردار بودند؛ اما میزان ثبت نام كودكان پاكستانی در مدارس ابتدایی 30 درصد و در كره 94 درصد بود. گزارش توسعه انسانی سال 1996 می گوید : این یكی از دلایلی است كه به واسطه آن طی 25 سال گذشته، سرانه تولید ناخالص داخلی در كره جنوبی 3 برابر پاكستان بوده است.(سلام، ۱۸/۶/۷۵)
دانشمندان بر این باورند كه علوم اجتماعی مانند علوم تجربی نیست كه بتوان در یك زمان و مكان محدود و مشخص (آزمایشگاه فیزیك و شیمی ) تئوری ها را آزمایش كرد و به یافته های قطعی علمی رسید؛ اما مثال بالا به قدری شفاف و گویاست، كه گویی پاكستان و كره، آزمایشگاهی است كه فراروی ما گشوده و یافته های علمی شفّافی را فریاد می زند.
حال كدام عقل سلیم و انسان حكیم به ما حكم می كند كه این تجارب بسیار ارزنده و پرهزینه را كه حداقل عمر یك نسل فدای آن شده، رها كنیم و خود از نو آن ها را بیازماییم. آیا حكیمان نگفته اند:
« آزموده را آزمودن خطاست ؟!»