صلاح دنیوی و فلاح اخروی
آیا می توان در دنیا خوشبخت، متنعّم و مرفّه، زندگی كرد و در آخرت نیز سعادتمند و رستگار در رضوان الهی، آرام آرمید؟
آیا برخورداری از نعم الهی در آخرت و رحل اقامت ابدی افكندن در بهشت مستلزم محرومیت و رنج در این جهان نیست؟
آیا بهره مندی از نعم دنیا و آخرت دو راه متفاوت و متقابل دارد؟
آیا راهی وجود ندارد كه در دنیا بتوان متنعّم و مرفه و خوشبخت زندگی كنیم و در آخرت نیز در بهشت برین و رضوان ربّ العالمین بیارامیم؟
پاسخ این پرسش ها را در مكتب آیاتی از كلام الله مجید به بررسی می نشینیم.
ظاهر برخی از آیات حكایت از تقابل دنیا و آخرت دارد. از جمله:
«مَنْ كانَ یُریدُ الحَیوةَ الدُّنیا وَ زینَتَها نُوَفِّ اِلَیْهِمْ اَعمالَهُم فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسونَ اوُلئكَ الَّذین لَیْسَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ اِلاّ النّارُ وَحَبطَ ما صَنَعوا فیها و باطِلٌ ما كانوا یَعْمَلونَ».(هود، 15و16)
«كسانی كه طالب عیش مادی و زینت و شهوات دنیوی هستند، ما مزد تلاش آن ها را در كار دنیا می دهیم و هیچ از مزد كارشان كم نخواهد شد.(ولی) هم اینان هستند كه دیگر در آخرت نصیبی جز آتش دوزخ ندارند و همه افكار و اعمالشان در راه دنیا ضایع و باطل می گردد.»
و نیز این آیه:
«مَن كانَ یرید حرث الآخرةِ نَزِد لَهُ فی حرثه ومن كان یرید حرث الدّنیا نؤته منها و ماله فی الآخرة من نصیب».(شوری، 20)
«هر كس بهره اخروی بخواهد، بهره او را می افزاییم، و هركس بهره دنیوی بخواهد، به او می بخشیم، و برای او در آخرت نصیبی نیست.»
و هم چنین آیه زیر بیانگر تقابل ظاهری دنیا و آخرت است:
«… فمن النّاس من یقول ربّنا آتنا فی الدّنیا و ماله فی الآخرةِ من خلاقٍ».(بقره،200)
«كسانی از مردم هستند كه می گویند: پروردگارا، به ما در دنیا (چیزی) ببخش، و اینان در آخرت بهره ای ندارند.»
و نیز در تأیید این نظریه می خوانیم:
«و من یرد ثواب الدّنیا نؤته منها و من یرد ثواب الآخرةِ نؤته منها و سنجزی الشّاكرین».(آل عمران،145)
«و هركس پاداش دنیوی بخواهد، چنین پاداشی به او می بخشیم، و هركس جزای اخروی بخواهد، چنان پاداشی به او خواهیم داد. و زودا كه سپاسگزاران را پاداش دهیم.»
این آیه نیز ظاهراً پاداش دنیوی را در مقابل پاداش اخروی قرار می دهد:
«من كان یرید ثواب الدّنیا فعندالله ثواب الدّنیا و الآخرة و كان الله سمیعاً بصیراً.»
(نساء، 134).
«هركس ثواب دنیوی را می خواهد(بداند) كه ثواب دنیوی و اخروی نزد خداوند است و خدای شنوای داناست.»
آیه دیگری داریم كه دنیاگرایان را به جهنم و عذاب تهدید می كند:
«من كان یرید العاجلة عجّلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثّم جعلنا له جهنّم یصلیها مذموماً مدحوراً.»(اسراء، 18)
«هركس بهره زود یاب(دنیا) را بخواهد، هر آنچه برای هركس بخواهیم، در همین دنیا به او زود می بخشیم؛ سپس جهنم را برایش مقرر می داریم، كه نكوهیده و رانده و مانده به آن درآید.»
چنان كه ملاحظه می شود در هیچ یك از این آیات و آیات مشابه، كسی كه ثواب دنیا را نخواهد، تهدید نشده است؛ یعنی وعده عذاب دوزخ به او داده نشده است. از جمع بندی آیات مختلف به این نتیجه می رسیم كه با توجه به منطق قرآنی می توان گفت كه در این آیات، مراد طلب دنیا و زینت آن به وجه متعارف نیست، كه مباح و حتی ممدوح است؛ بلكه مراد دنیا طلبی و دنیا زدگی است. چنان كه در جای دیگر می فرماید:
«الّذین ضل سعیهم فی الحیوةِ الدّنیا.» (كهف، 104)
«كسانی كه سعیشان در راه زندگی دنیا، نقش برآب شده است. یا؛
«الّذین لایرجون لقاء ناور ضوا بالحیوةِ الدّنیا و اطمأنّوا بها.»(یونس،7)
«كسانی كه به لقای ما امید(و باور) ندارند و به زندگانی دنیا خشنودند و برآن دل نهاده اند.»، یا به اصطلاح: «اخلاد الی الارض»(اعراف،176) «به دنیا و پستی گراییدن». این تعبیرات و تعبیراتی چون «لهو و لعب»(عنكبوت، 64) یا «لعب و لهو»(محمد،36) و«متاع الغرور»(آل عمران، 185 و حدید، 20)«سرمایه فریب» كه در قرآن كراراً آمده، همه كنایه از دنیا طلبی و شیفتگی نسبت به مال و مقام است.(1)
در روایات ،«دنیا»،«مزرعه» و كشتزار آخرت نامیده شده است. بدیهی است بدون كشت و زرع در كشتزار دنیا، نمی توان به محصول آخرت دست یافت. نیز دنیا را تجارتخانه آخرت دانسته اند. پس دنیا، ابزار و وسیله كسب آخرت است و بدون تعامل فعّال و مثبت در دنیا نمی توان به بهره اخروی رسید. دنیا و همه متعلّقات آن زمانی مذموم و نكوهیده ارزیابی می شود كه آن را به جای «وسیله و ابزار» به عنوان«هدف» بگیریم. بنابراین دنیا فی نفسه «بد»یا«خوب» نیست؛ بلكه نگرش ما به آن مهم است. اگر دنیا را هدف فرض كنیم و آن را عمری كعبه وار طواف كنیم، سرانجام، پستی و دنائت دنیا ما را به قعر دوزخ فرو می افكند، ولی اگر بانگرشی مثبت و واقعی دنیا را به عنوان «وسیله» بنگریم و در راه پیمودن مدارج كمال انسانی از آن سود جوییم، همین دنیا،«متجر» (تجارت خانه) و «مزرعه» ای می شود كه سود آن رضوان الهی و بهشت نامتناهی است. كسی كه از مكنت و ثروت دنیا محروم، و از دستگاه قدرت و مقام دنیوی به دور است، چگونه می تواند تنگدستان و نیاز مندان را دست گیرد و عدالت و برابری را در سطح جامعه استقرار بخشد؟ همه اصلاح گران و نیك اندیشان جامعه بشری باید از راه های صحیح، قانونی، شرعی و منطقی بكوشند تا ثروت و قدرت دنیا را به دست آورند، آن گاه آن ها را وسیله و ابزار حمایت از مردم فرودست و استقرار عدالت قرار دهند.
داستان درویش دنیا دوست و توانگر پارسا
برای تبیین این حقیقت مقال را با حكایتی حكیمانه به پایان می رسانیم:
درویشی پرمدّعا و ریا كار با یك چوب دستی نفیس به قصر توانگری وارد شد. به محض ورود، زبان به انتقاد گشود و به خیال خود، توانگر را نسبت به سرانجام بد مال دوستی و دنیا طلبی هشدار داد. توانگر پارسا و خردمند كه به كم مایگی و ظاهر سازی او پی برده بود، از او پرسید:
به نظر شما، من چه باید انجام دهم كه فریب دنیا را نخورم و عاقبت به خیر شوم؟ درویش گفت: هم اكنون دست از همه مال ومنال و ثروت و فقر خود بكش، و دست خالی با من بیا تا به خانقاه درویشان رویم؛ به گونه ای كه دیگر واپس ننگری. توانگر پذیرفت و دست خالی به دنبال درویش روانه شد. وقتی مقداری راه رفتند، درویش
ناگهان فریادی كشید كه:
ای وای! چوب دستی خود را در قصر جا گذاشتم. تو قدری صبر كن تا باز گردم و چوب دستی خود را بیاورم.
توانگر گفت: مگر تو نگفتی كه دیگر نباید واپس بنگری، یعنی باید از همه چیزت دست بكشی. درویش پاسخ داد: آخر چوب دستی من نفیس و قیمتی است و یك چوب دستی معمولی كه نیست! توانگر گفت:
ای درویش بی خرد! همه هستی و ثروت من قیمتی وارزشمند بود كه به توصیه تو همه را وانهادم!
پس پارسایی، نداشتن نیست، بلكه داشتن و دل نبستن به آن است. به دیگر سخن پارسایی یعنی این كه: «تو مالك مال باشی، نه مال مالك تو!»
1-با بهره گیری از قرآن كریم، ترجمه بها، الدین خرّمشاهی، ص223