منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.
  •      بیست نكته ناب از آنتونی رابینز

    ۱- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند، بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید.
    2- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای این که وقتی پیرتر می شوید ، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند.
    3-همه  آنچه را که می شنوید، باور نکنید، همه  آنچه را که دارید، خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید ،نخوابید.
    4-وقتی می گویید: "دوستت دارم" ، منظورتان همین باشد.
    5-وقتی می گویید: "متاسفم" ، به چشمان شخص مقابل نگاه کنید.
    6-به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید.
    7- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند، هیچ چیز ندارند.
    8- عمیقاً و بااحساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ، ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید.
    9-در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید.
    10-مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید.
    11-آرام صحبت کنید ،ولی سریع فکر کنید.
    12- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید :"چرا می خواهی این را بدانی؟"
    13- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند.
    14- وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید.
    15- این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
    16-اجازه ندهید یک اختلاف کوچک ،به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
    17- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید.
    18- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود.
    19-زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
    20-یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند.

    منبع:http://www.tajerian.ir/
    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  

    ملاصدرا می گوید:


    خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
    اما به قدر فهم تو کوچک می شود
    و به قدر نیاز تو فرود می آید
    و به قدر آرزوی تو گسترده می شود
    و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
    یتیمان را پدر می شود و مادر
    محتاجان برادری را برادر می شود
    عقیمان را طفل می شود
    ناامیدان را امید می شود
    گمگشتگان را راه می شود
    در تاریکی ماندگان را نور می شود
    رزمندگان را شمشیر می شود
    پیران را عصا می شود
    محتاجان به عشق را عشق می شود
    خداوند همه چیز می شود همه کس را...
    به شرط اعتقاد
    به شرط پاکی دل
    به شرط طهارت روح
    به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
    بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
    و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
    و زبان هایتان را از هر گفتار ناپاک
    و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
    و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها...
    چنین کنید تا ببینید چگونه
    بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند
    در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند
    و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند

    مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟
    "آیا خدا برای بنده خویش كافی نیست؟

    منبع:http://ismqrn.blogfa.com/

     

    آخرین ویرایش: شنبه 30 مرداد 1389 04:47 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا


    همه از خداییم، به سوی خدا برویم...
    "رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ

    (آیه 8 ، سوره  آل عمران)

    پروردگارا پس از آن که ما را هدایت کردى ، دل هایمان را دستخوش انحراف مگردان
    و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار که تو خود بخشایشگرى.
    رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ
    (آیه  109 ، سوره  مومنون)
    بارالها ما به تو ایمان آوردیم ، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما که تو بهترین مهربانان هستی.

    رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
     (آیه  10 ،سوره  کهف)
    بارالها تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیا ساز.

    رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
    (آیه  250، سوره  بقره)
    پروردگارا به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست
    کافران یاری فرما"
    ربنا لا تزغ قلوبنا
    دانلود مناجات "ربنا" با صدای اسناد شجریان
    ...
    دانلود "ربنا" از محلی دیگر   جای دیگر برای  دانلود اثر دلنشین استاد شجریان



     

     

    این دهان بستی دهانی باز شد...
    این دهان بستی دهانی باز شد
    دانلود مناجات "این دهان" با صدای محمدرضا شجریان

    اگر دانلود نشد
    بیا اینجا! و یا اینجا
    منبع:http://pendarenik.parsiblog.com/

    آخرین ویرایش: جمعه 29 مرداد 1389 07:02 ب.ظ
    ارسال دیدگاه
  •                                       تصویر آرامش !!

    پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند.
    نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.
    آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
    پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام  با نظر کارشناسان و حکیمان فقط دو اثر را انتخاب کرد.


    اولی ، تصویر دریاچه  آرامی بود که کوه های عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود.
    در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه  چپ دریاچه، خانه  کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خاست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.

    تصویر دوم هم کوه ها را نمایش می داد.
    اما کوه ها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود.
    آسمان بالای کوه ها به طور بی رحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود.

    این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هماهنگی نداشت.
    اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید.
    آنجا، در میان غرش وحشیانه  طوفان ، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود.

    پادشاه درباریان را جمع  و از حکمای فکور و فرزانه نظر خواست. سرانجام بنا به نظر بیشتر کارشناسان اعلام کرد که برنده  جایزه  بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.
    بعد توضیح داد :
    آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ، بی کار سخت یافت می شود ، بلکه آرامش واقعی آن چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت ، آرامش در قلب ما حفظ شود.این تنها معنای حقیقی آرامش است …

    منبع:http://piremardodarya.blogfa.com/ با اندکی تغییر و اصلاح
    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  

    فقیر و غنی

    یه روز حضرت سلیمان از جنگلی می گذشتند . هیزم شکنی را دیدند که خیلی زحمت می کشید وکار می کرد. به او گفت: آیا می خواهی ثروتمند شوی ؟پاسخ داد : بله . 

      حضرت سلیمان به او یک مروارید داد. هیزم شکن خوشحال شد .در راه به برکه ای رسید .خواست آب بخورد. خم شد و مروارید از جیبش افتاد.و گم شد. او ناراحت شد. فردای آن روز هم رفت جنگل .باز هم حضرت سلیمان او را دید و ماجرا را برای حضرت سلیمان(ع)توضیح داد .آن حضرت باز هم به او مرواریدی دادند . این دفعه به خانه رفت. زن همسایه در خانه ایشان بود. زن همسایه بعد از این که فهمید هیزم شکن چه اورده، رفت و آن را دزدید. مرد ناراحت شد وروز سوم بازهم آن حضرت او را دیدند و مروارید سوم  را به او دادند. این دفعه مروارید را در کف دستش داشت که کلاغی آمد و آن را ربود .

       در این موقع به حضرت سلیمان از طرف خداوند وحی رسید که : 

      ای سلیمان تو می خواستی بنده  ما را غنی کنی؟ حالا نگاه کن که من الله چه می کنم .خلاصه هیزم شکن می رود درختی را قطع کند. اتفاقا خانه  کلاغ آنجا بود ه . مروارید می افتد. هیزم شكن ان را برمی دارد  و به بازار  می رود تا ماهی بخرد. او ماهی ای را می خرد. وقتی در خانه شكم آن را می شكافد مروارید در آب افتاده خود را در شكم او می یابد كه ماهی آن را قورت داده بوده.خوشحال می شود. به زنش می گوید: دزدها را بیدا کردم . زن همسایه ان را می شنود و فکر می کند  راز دزدی اش فاش شده . می رود و مروارید را پس می آورد.

    منبع:http://ismqrn.blogfa.com/

    http://irupload.ir/images/28wfk2pt3bhxmx9ytzkx.gif

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر چهارشنبه 27 مرداد 1389 04:58 ق.ظ نظرات ()

    بلبل را ببین که حتی در قفس هم می‌خواند.

    پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمی‌کشد.

    طاووس را ببین که زشتی پاهایش، افسرده‌اش نساخته.

    زرافه را ببین که هرگز گردن‌کشی نمی‌کند.

    کرم را ببین که بی‌دست و پا بودنش، او را از حرکت باز نداشته.

    جغد را ببین که شب‌ها چگونه به مراقبه مشغول است.

    عقاب را ببین که چگونه چشمانش را به هدفش دوخته است.

    سگ را ببین که تو نجس می‌خوانیَش ،اما او به تو وفادار مانده.

    گوسفند را ببین که چگونه قربانی خوشی‌ها و ناخوشی‌های توست.

    زنبور را ببین که چگونه از گل شهد برمی‌آورد و از دشمن دمار.

    لاک‌پشت را ببین که چگونه شجاعانه به جای لاک دیگران در لاک خود پنهان شده..

    پشه را ببین که چگونه غرور و عظمت تو را در هم می‌شکند و خشم نهفته‌ات را بیرون می‌ریزد.

    ماهی را ببین که چگونه سودای کرمی کوچک او را به دام می‌اندازد.

    اسب را ببین که چگونه از روی نجابت به ولی نعمت خود خدمت می‌کند.

    ولی.......

    کرکس را نبین که پیوسته در انتظار مرگ دیگران است.

    طوطی را نبین چرا که بی‌اندیشه هر گفته‌ای را تکرار می‌کند.

    کفتار را نبین چرا که خفت ریزه‌خواری می‌کشد.

    ملخ را نبین چرا که تاراجگر زحمات دیگران است.

    عنکبوت را نبین چرا که تنها به فکر بنای خانۀ خود است.

    عقرب را نبین چرا که در دشواری‌ها به جای حل مسئله، حلال مسئله را می‌کشد.

     

    و پرندگان را ببین که چگونه به هنگام آشامیدن، نظری نیز به آسمان دارند.

    منبع:http://tgtanha.blogfa.com/

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •        پیاده رو


    مردی نابینا آکاردیون می زند

    و زنی با دو بچه  قد و نیم قد خود ناله می کند

    دختری می خندد

    پسری شوخ چشم چشمک می زند

    پسرک واکسی عکس پیتزا تو روزنامه را بو می کشد

    پیاده رو شلوغ شده

    هوا آلوده است.

    و ییرمردی که زمانی یک محله اعتبار داشت

    امروز جلوی سینما قدس سی دی غیر مجاز می فروشد

    و از تریبون های ایمان

    هر روز ساندیس اخلاق پخش می کنند

    و خورشید زورش به تاریکی ها نمی رسد

    و من همچنان هاج و واج به گوشه ای تاریک که:

    مردی جوان در آن با خود حرف می زند، زل زده ام

    شاید اتفاقی بیفتد ...

    شاید!

    منبع:http://bl0gfaazad.blogfa.com/


     

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •                 نامه انتقالی بهانه ای برای ترک تملق!!

        رئیس یكی ازبخش های اداره كل، طبق معمول، یك روز صبح همكاران و كاركنان تحت مسئولیتش را جمع كرد و برای آن ها لطیفه ای تعریف كرد و طبق معمول، همه همكاران از خنده ریسه رفتند ، اما یكی از كارمندان به لطیفه رئیس نخندید .

     رئیس با تعجب و ناراحتی پرسید : مگر لطیفه ام خنده نداشت ؟

     كارمند پاسخ داد : موضوع این نیست قربان . نامه انتقالی من امروز می آید و از فردا دیگر كارمند قسمت شما نخواهم بود .
     

    شرح:

     چاپلوسی برای حفظ موقعیت شغلی و اداری یكی از بیماری هایی است كه گاه تا آن اندازه ای پیش می رود كه فرد را وادار می كند نسبت به هر كنش و واكنش روسا و مسئولان رفتاری تابع و كرنشگر و تایید كننده داشته باشد .

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •            پیامك های عارفانه و عاشقانه

    - پارسال با او زیر باران راه می رفتم.......امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشک هایم دیدم....شاید باران پارسال اشک های فرد دیگری بود.
     - بزرگ ترین افسوس آدمی این است كه می خواهد اما نمی تواند وبه یادمی آورد روزی را كه می توانست امانمی خواست .
     - مهربانی را اگر قسمت كنیم/  من یقین دارم به ما هم می رسد
       آدمی گر ایستد بر بام عشق  / دست هایش تا خدا هم می رسد
     - فقط کسایی که زیاد گریه می کنند می توانند قدر قشنگی های زندگی را بدانند و خوب بخندند..
     - در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند
       و در آشکارا از آنانی که دوستمان دارند، غافلیم
    ، شاید این است دلیل تنها بودنمان.
      - کودکی که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود ،روی ساحل نوشت: 

    دریا دزد کفش های من !
      مردی که از دریا ماهی گرفته بود، روی ماسه ها نوشت: 

     دریا سخاوتمندترین سفره هستی!
      موج آمد و جملات را باخود شست... تنها این پیام برایم باقی ماند : 

      برداشت های دیگران در مورد خودت را،در وسعت خویش حل کن تا دریا باشی.
     - از زندگی هر انچه لیاقتش را داریم، به ما می رسد ،نه انچه که ارزویش را داریم.
      - کسی که با تو می خندد با تو نمی ماند ، ولی کسی که با تو گریه می کند به پای تو می سوزد و تا آخرش با تو می ماند.  
     - امام علی (ع) به مالک اشتر: 

     ای مالک! اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی، فردا به آن چشم نگاهش مکن! شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی.  
     - همیشه قیمتی ترین چیزها آن هایی نیستند كه در دور دست ها به دنبالشان می گردیم.
      گاهی همه هستی در كنار ماست.
       كم سویی چشم هاست كه ما را به بی راهه می اندازد...
     - آتشی روشن کرده ام و تا خاموش شدنش برایت دعا می خوانم . می دانم به آرزوهایت خواهی رسید ؛ زیرا هیزمی دیگر در آتش آنداختم. (زرتشت)
     - نشانه انسان کامل در این است که بتواند دنیا را در یک دانه شن و بهشت را در یک گل وحشی و بی نهایت را در کف دست و ابدیت را در یک ساعت ببیند...
     - وقتی کمتر سزاوارم ،به من عشق بورز که آن زمان نیازمندترم.

    منبع:http://bo2sms.ir/

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •                              گرگ هار !

    گرگ هاری شده ام
    هرزه پوی و دله دو
    شب درین دشت زمستان زده  بی همه چیز
    می دوم ، برده ز هر باد گرو
    چشم هایم چو دو کانون شرار
    صف تاریکی شب را شکند
    همه بی رحمی و فرمان فرار
    گرگ هاری شده ام ، خون مرا ظلمت زهر
    کرده چون شعله  چشم تو سیاه
    تو چه آسوده و بی باک خزامی به برم
    آه ، می ترسم ، آه
    آه ، می ترسم از آن لحظه  پر لذت و شوق
    که تو خود را نگری
     مانده نومید ز هر گونه دفاع
    زیر چنگ خشن وحشی و خونخوار منی
     پوپکم ! آهوکم !
    چه نشستی غافل
     کز گزندم نرهی ، گرچه پرستار منی
     پس ازین دره  ژرف
    جای خمیازه  جادو شده  غار سیاه
     پشت آن قله  پوشیده ز برف
     نیست چیزی ، خبری
     ور تو را گفتم چیز دگری هست ، نبود
    جز فریب دگری
     من ازین غفلت معصوم تو ، ای شعله  پاک !
     بیشتر سوزم و دندان به جگر می فشرم
    منشین با من ، با من منشین
     تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم ؟
    تو چه دانی که پس هر نگه ساده  من
     چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی است
    یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
    بر من افتد ، چه عذاب و ستمی است
    دردم این نیست ولی
     دردم این است که من بی تو دگر
    از جهان دورم و بی خویشتنم
    پوپکم ! آهوکم !
    تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
    مگرم سوی تو راهی باشد
     چون فروغ نگهت
    ورنه دیگر به چه کار آیم من ؟
    بی تو ؟ چون مرده  چشم سیهت
    منشین اما با من ، منشین
    تکیه بر من مکن ، ای پرده  طناز حریر
    که شراری شده ام
    پوپکم ! آهوکم!
    گرگ هاری شده ام

     

    از استاد اخوان ثالث

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 4 1 2 3 4
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات