نجات معدنچیان شیلی و درسی از مفهوم مدیریت
اکنون دیگر ۳۳ نفر معدنچیان شیلی که حدود ۷۰ روز در ژرفای زمین محبوس شده بودند، همه نجات یافتند و با خیر و خوشی به آغوش گرم خانواده های خود بازگشتند. اما در بین صدها خبری كه روزانه توسط ده ها خبرگزاری به سراسر دنیا مخابره شد، یك خبر كوچك توجه مرا به خود جلب كرد و آن این بود كه وقتی پس از ۶۹ نوروز اسارت در عمق زمین وسیله ای برای نجات فراهم شد و آن وسیله در هر ساعت می توانست یك نفر را نجات دهد، بدیهی است همه محبوس شدگان عجله داشتند جزو نخستین رهاشدگان باشند. در اینجا رئیس معدنچیان اعلام كرد: من آخرین نفر خواهم بود!!
من از این حسن تدبیر و ایثار رئیس معدنچیان خیلی خوشم آمد و رویدادی تاریخی از شیوه " مدیریت اسلامی" - كه امروزه ما خیلی داعیه اجرای آن را داریم - به خاطرم آمد.
بوعلی رباطی گوید:
با عبدالله رازی همراه شدم در بادیه. او گفت: امیر من باشم در راه یا تو؟ گفتم : تو . گفت: باید كه به هرچه بگویم طاعت داری. گفتم : سمعا و طاعتا. گفت: آن توبره بیاور .بیآوردم و زاد و توشه هر چه هر دو داشتیم در آنجا نهاد و بر پشت خود نهاد و می برد. هر چند كه گفتمی : مرا ده ، مانده شوی ! گفتا : نه ، با تو بگفته ام كه امیر منم . تو فرمانبردار باش ! دیگر شب باران آمد . تا روز بر پای ایستاد و گلیمی زبر من می داشت تا باران بر من نیاید . و چون حدیث می كردم ، گفتی: امیر منم ! تو طاعت دار باش ! گفتم : كاشكی هرگز او را امیر نكردمی !
(كیمیای سعادت ، امام محمد غزالی)
برای دیدن در مقیاس بزرگ تر روی عکس کلیک کنید
توضیح هر قسمت در ادامه ذکر شده