منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر چهارشنبه 31 خرداد 1391 07:10 ق.ظ نظرات ()

     مدیران مسئول این گونه عمل می كنند 

     

     

    سال ۱۹۷۳ من مدیر پروژه برنامه ساخت و پرتاب ماهواره هند شدم. هدف ما قرار دادن ماهواره هند در مدار تا سال ۱۹۸۰ بود. به من بودجه و نیروی انسانی لازم داده شد و صراحتاً به من گفته شد که تا سال ۱۹۸۰ باید ماهواره را به فضا پرتاب کنیم. هزاران نفر با هم در تیم های علمی و فنی برای دستیابی به هدف کار می کردند.

    ماه آگوست سال ۱۹۷۹، ما اطمینان داشتیم که برای پرتاب آماده هستیم. به عنوان مدیر پروژه، من به مرکز کنترل پرتاب رفتم. چهار دقیقه قبل از پرتاب، کامپیوتر شروع به تست موارد تنظیم شده در چک لیست کرد. یک دقیقه بعد، برنامه کامپیوتری تست را متوقف کرد؛ نمایشگر خبر از اشکال در برخی از مولفه های برنامه می داد. متخصصان همراه من گفتند که جای نگرانی نیست؛ آنان محاسباتی انجام دادند و گفتند که می توانیم ادامه دهیم. بنابراین برنامه کامپیوتری را متوقف کردم و وضعیت را به حالت دستی تغییر دادم و دکمه پرتاب راکت را زدم. در مرحله اول همه چیز خوب کار کرد. در مرحله دوم اشکالی پیش آمد و راکت به جای این که به سمت فضا حرکت کند، در خلیج بنگال سقوط کرد. این یک شکست بزرگ بود!!

    پرتاب ساعت ۷ صبح انجام شده بود و رئیس سازمان تحقیقات فضایی هند ساعت ۷ و ۴۵ دقیقه صبح یک کنفرانس خبری با حضور خبرنگاران داخلی و خارجی ترتیب داد و خود پشت تریبون قرار گرفت و گفت که مسئولیت این شکست را به عهده می گیرد. او گفت که تیم تحت رهبری او در این مدت سخت کار کرده اند؛ اما پشتوانه فنی بیشتری نیاز بوده است. او به رسانه ها اطمینان داد که سال بعد یک پرتاب موفق خواهند داشت. من مدیر پروژه بودم و این شکست، به دلیل کوتاهی و اشتباه من بود، اما او به عنوان رئیس سازمان، مسئولیت شکست پرتاب را به عهده گرفته بود.

    سال بعد، در جولای ۱۹۸۰، دوباره پرتاب ماهواره را اجرا کردیم و این بار موفق شدیم. مردم همه خوشحال بودند. دوباره یک کنفرانس خبری برگزار شد. رئیس سازمان تحقیقات فضایی، من را به کناری کشید و گفت: 

    «امروز تو کنفرانس خبری را برگزار می کنی.»

    آن روز یک درس خیلی مهم یاد گرفتم. وقتی خطایی پیش آمد، رهبر سازمان آن را به عهده گرفت. وقتی موفق شدیم، آن را به تیمش نسبت داد. بهترین درس مدیریتی که یاد گرفته بودم از خواندن کتاب ها به دست نیامده بود، بلکه از آن تجربه حاصل شده بود.

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • جملاتی زیبا و حکیمانه از زنده یاد دکتر شریعتی / بخش دوم

    ۲۱-شنیدم سخن ها ز مهر و وفا        ولیکن ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
    22- غریقی در توفان تنها مانده است .آخرین فریاد های خسته اش که تو را می خواند-بشنو،بشتاب او را دریاب.
    23-همچون شمع که در گریستن خویش،قطره قطره می میرد، ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم.

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  جملات کوتاه و زیبا از دکتر شریعتی 

    ۳۵ سال پیش روح بلند زنده یاد دكتر علی شریعتی در انگلستان به طرز مشكوكی به سوی معشوقش پر كشید. ضمن گرامی داشت نام و یاد جاودانه اش ، شما را به ضیافت كلامی چند از این بزرگمرد دین و اندیشه فرامی خوانم.


    1-اگر تنها ترین تنها شوم، باز خدا هست،او جانشین همه نداشتن های من است.
    2-خدایا، به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ،به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کردم،سوگوار نباشم.
    3-به زور می توان چیزی را گرفت، اما به زور نمی توان آن را نگه داشت.
    4-ارزش وجودی انسان به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
    5-اگر قادر نیستی خود را بالا ببری،همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری.
    6-هر کس را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند،بدان گونه که احساسش می کنند، هست.
    7-وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند، پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه می شود.دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست، اسراف محبت است.

    8-دل های بزرگ و احساس های بلند،عشق های زیبا و پر شکوه می آفرینند.
    9-اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است تنها خوشبخت بودن!در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است.
    10-اکنون با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم می زنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر می شوم. این زندگی من است.
    11-وقتی خواستم زندگی کنم ،راهم را بستند. وقتی می خواستم ستایش کنم،گفتند خرافات است .وقتی خواستم عاشق شوم، گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن،گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن،گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید،می خواهم پیاده شوم.
    12-به سه چیز تکیه نکن،غرور،دروغ و عشق.ادم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
    13-زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق می ورزد.
    14-خدایا به هر کس دوست می داری بیاموز
    که عشق از زندگی کردن بهتر است،
    و به هر کس دوست تر می داری،بچشان
    که دوست داشتن از عشق برتر است.
    15-تا بی پناه نگردم،پناهم نخواهی داد،
    تا نیفتم،دستم را نخواهی گرفت.
    16-وقتی عشق فرمان می دهد،
    «محال»سر تسلیم فرود می اورد.
    17-عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده
    و در اوج ایثارش به قساوت.
    18-می دانم تشنه ای اما.....
    اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد.
    19-تنهایی،آرمگاه جاوید من است
    و درد و سکوت، همنشین تنهایی من!به پریشانی یک آرزوی آشفته. چه، می دانم چگونه از تنهایی اتاق گریختم .عشق فراتر ازانسان و فراتر از خدا نیز هست و آن دوست داشتن است.
    20-دوست داشتن از عشق برتر است و من هرگز خود را تا بلندترین قله عشق های بلند،پایین نخواهم اورد.
    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • تغییر 

    تغییر از ما و درونمان آغاز می شود . وقتی ما تغییر را پذیرا شدیم ، بر آدم ها و شرایط اطرافمان است که خواه نا خواه دگرگون شوند .

    هیچ تغییری بدون درد و رنج نیست .. گاهی درد و رنجی بطئی و آرام و زمانی شدید و تکان دهنده ! ولی در هر حال لازمه تغییر ، قبول درد و رنج است .

    هیچ زنی لذّت شیرین مادر شدن را نخواهد چشید ، تا خویش را آماده پذیرش و قبول رنج زایمان نکرده باشد !

    و هیچ بذری ، درختی تنومند نخواهد شد ، هرگاه رنج و درد سر بر آوردن از خاک را تجربه نکرده باشد !

     برای تغییر و بهتر شدن ، آگاهی لازم است . سنگ بنای هر تغییر آگاهی است .

    اگر در جهت آگاهی نکوشم ، کاهلم ..

    اگر آگاه شوم، ولی در جهت تغییر نکوشم ، به دانسته هایم خائنم ..

    و اگر سر سوزنی به بهبودی وضع خویش کمک کردم ، می توان گفت خوشبختم !

    منبع: انسان آزادی

     
    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • چهل سخن ناب از حضرت امام موسی کاظم(ع)

    به مناسبت سالروز شهادت ایشان

    - خشم كلید هر بدی است.(تحف العقول، ص 416)

    2- خداوند بهشت را بر هر هرزه گوی كم حیا كه باكی ندارد چه می گوید و یا به او چه گویند، حرام گردانیده است.(تحف‌العقول‌، ص‌ 416 )

    3- دنیا چون آب دریاست، هر چه تشنه كامش بیشتر نوشد، بیشتر تشنه شود تا او را بكشد.(تحف‌العقول ، ص‌ 417)

    4- مال حرام افزون نمى‏گردد و اگر هم افزون گردد، برکت نمى‏یابد.( الکافى ، ج 5، 125)

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • من .....

    به نظر من آدم ها دو دسته هستن :

     یا از من پولدارترن ،که بهشون میگم مال مردم خور و ...

     یا بی پول ترن که بهشون میگم گشنه گدا و ...

     یا بهتر از من کار می کنن که بهشون میگم خرحمال و ... 

    یا کمتر کار می کنن که بهشون میگم تنبل و ...

     یا از من سرسخت ترن که بهشون میگم کله خر و ... 

    یا بی خیال ترن که بهشون میگم ببو و ...

     یا از من هوشیارترن که بهشون میگم پرافاده و ... 

    یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو و ... 

    یا از من شجاع ترن که بهشون میگم بی کله و ...

     یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی عرضه و ...

     یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج و ...

     یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم خسیس و ...

     یا از من بزرگ ترن که بهشون میگم گنده بگ و ...

     یا کوچیک ترن که بهشون میگم فسقلی و ...

     یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت و ... 

    یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق ... 

    کلا معیار همه چیز من هستم و نه حقیقت

    -------------------------------------------------------------------

     نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند، می گذرانیم

    نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر می گیرند...!

    BO.jpg

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • وصیت نامه' ابوالقاسم حالت           

    طنز نویس معروف مجله های توفیق و گل آقا با  تخلص 'خروس لاری' .

    با پوزش ازبابت بیت آخر، جنبه هنری این شعر مد نظر بود.

     

      

    بعد مرگم نه به خود زحمت بسیار دهید

    نه به من برســر گور و کفــــن آزار دهید

     

    نه پی گورکن و قاری و غســــــال روید

    نه پی سنگ لحــــد پول به حجار دهید

     

    به که هر عضو مرا از پس مرگم به کسی

    که بدان عضو بود حاجت بســـــــیار دهید

     

    این دو چشمان قوی را به فلان چشم چران

    که دگر خوب دو چشـــــمش نکند کار دهید

     

    ویـــــن زبان را که خــــــداوند زبان بازی بود

    به فلان هـــــوچی رند از پی گفتــــار دهید

     

    کله ام را که همه عمر پر از گچ بوده است

    راست تحویل علــــی اصغر گچــــکار دهید

     

    وین دل سنگ مرا هم که بود سنگ سیاه

    به فلان سنگـــــــتراش ته بازار دهــــــــید

     

    کلیه ام را به فلان رند عرق خوار که شد

    ازعـــــرق کلــــــیه او پاک لت و پار دهید

     

    ریه ام را به جـــــوانی که ز دود و دم بنز

    درجـــــــــــوانی ریه او شده بیمار دهید

     

    جگـــــرم را به فلان بی جگر بی غیرت

    کمـــــرم را به فلان مردک زن بار دهید

     

    چانه ام را به فلان زن که پی وراجی است

    معــــده ام را به فلان مرد شکمخوار دهید

     

    تا مگر بند به چیزی شــده باشد دستش

    لااقل تخم مرا هم به طلــــــــــبکار دهید!

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • سیدعلیرضا شفیعی مطهر چهارشنبه 24 خرداد 1391 08:49 ق.ظ نظرات ()
    جملات قصار بزرگان

     

    http://up.vatandownload.com/images/0ghkyx1pui8rpk8et6v5.jpg


    انسان آن قدر وقت ندارد که نیمی از عمرش را صرف نزاع و ستیزه کند . 

    (لرد آوی بوری)


    شادی و خوشبختی را هدف اصلی زندگی تان قرار دهید و کلیه فعالیت هایتان را بر اساس این هدف سازمان دهی کنید . (برایان تریسی)   

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  صادرات سفال ایران به چین در زمان صفویه

    زمان صفوی به شاه عباس خبر دادند،‌ در چین سفال‌هایی می‌سازند به ظرافت پوست تخم مرغ و شفافیت یشم. شاه‌عباس بلافاصله دستور داد چند سفال‌ساز چینی ماهر به ایران آوردند و چند هنرمند ایرانی را نیز تعیین کردند که کار را بیاموزند. این گروه کارهایی بهتر از کارهای چینی درست کردند به نحوی که در دوره صفویه ما صادرات سفال به چین داشتیم.

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • هدر دادن منابع مالی

     مدتی پیش، موسس یک شرکت مشهور آدامس سازی با هواپیما مسافرت می کرد. شخصی که در صندلی کناری او نشسته بود ،او را شناخت و پس از کمی احوال پرسی، گفت : می دانم که ۹۰ درصد بازار آدامس جهان در اختیار شرکت شماست. هفته قبل در روزنامه خواندم که بودجه تبلیغاتی خود را ۳۰ درصد افزایش داده اید؛ با این وضعی که دارید، برایم تعجب آور است که چه اصراری بر ادامه تبلیغ و صرف هزینه بیشتر دارید. آیا بهتر نیست این پول را در جای دیگر خرج کنید؟

    موسس شرکت آدامس سازی پاسخ داد :

    -  فکر می کنی این هواپیما با چه سرعتی پرواز می کند ؟

    -  حدوداً ۹۰۰ کیلومتر در ساعت.

    -  به نظر من که سرعت مناسبی است؛ شما چه فکر می کنید ؟

    -  درست است، سرعت مناسب و خوبی است.

    -  بنابراین، چرا خلبان موتورهای هواپیما را خاموش نمی کند تا دیگر این همه سوخت گران بها مصرف نشود؟

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 3 1 2 3
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات