منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.

  • نان، جان

    نقل است ... خواجه‌ای توانگر عمارتی می‌ساخت و صدها كارگر را صبح تا شام به كار گماشته و به جای «دینار» به آنان «نان» می‌داد. بهلول متحیّر نظاره می‌كرد، عابری پرسید: چه خبر است؟

    بهلول گفت: هیچ، نان می‌دهند و جان می‌ستانند.


    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • چهل سخن از امام هادی(ع)

    شهادت امام هادی علیه السلام

    به مناسبت میلاد با سعادت امام علی النقی؛ ضمن عرض تبریك فرخنده زادروز حضرت هادی علیه السلام چهل حدیث از آن امام بزرگوار را مرور می کنیم.

    1. یگانگی خدا

    لَمْ یزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ 1

    خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

    آخرین ویرایش: دوشنبه 29 مهر 1392 07:03 ق.ظ
    ارسال دیدگاه


  • مجله خط خطی:

    سازمان ملل متحد:

    به سازمانی گفته می شود که در آن ملل با هم متحد می شدند تا به محض آغاز سخنرانی رئیس جمهور سابق کشورمان از سالن خارج شوند!

    مسکن مهر:


    به مسکنی گفته می شود که دولت نهم و دهم به وسیله آن قیمت مسکن را تا 6 برابر بالا برد! معنی دیگر آن این است که در طول 8 سال گذشته، متقاضیان این مسکن هر وقت سراغ «مسکن»شان را می گرفتند، گفته می شد که «مهر» امسال به شما داده خواهد شد!

    کلمه های تازه ای که زیاد شنیده ایم!
    یارانه نقدی:

    پولی که توسط دولت به حساب خانواده ریخته می شود تا او بلافاصله 30، 40 هزار تومان بگذارد رویش و با آن، یکی از چند قبض آب، برق، گاز و تلفن را بپردازد.

    گشت ارشاد:


    تفریح کردن اطراف وزارت ارشاد را گشت ارشاد می نامند!

    کلمه های تازه ای که زیاد شنیده ایم!
    سهام عدالت:

    مثل همه چیزهایی که وقتی کمبودش حس می شود، سهمیه بندی می شود! یه برگه ای که روی آن نوشته شده سهام عدالت نیز سهام عدالت می گویند!

    گاز اشک آور:


    به گازی گفته می شود که وقتی رقمش روی قبضش توسط مصرف کننده اش دیده می شود، اشکش را درمی آورد!

    چین:


    تولید کننده چوب بستنی، دستمال بینی، لباس زیر و حتی رو، دندان مصنوعی و کلیه وسایل مورد نیاز برای ایرانیان را چین می نامند!

    کلمه های تازه ای که زیاد شنیده ایم!
    کلید

    وسیله ای دراز که ممکن است توی هر سوراخی برود، اما الزاما بازش نمی کند! در حال حاضر دو سه طبقه اجتماعی با این وسله سروکار دارند؛ قفل سازان، کلیدسازها و رئیس جمهورها!

    کلمه های تازه ای که زیاد شنیده ایم!

    آخرین ویرایش: یکشنبه 28 مهر 1392 06:59 ق.ظ
    ارسال دیدگاه

  • غفلت

    روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و بود.
    علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد :
    در راه که می آمدم، یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
    سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟
    مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.
    سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد.آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
    مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.
    سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
    مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
    سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی،‌آیا کسی که رفتارش نا درست است، روانش بیمار نیست ؟
    بیماری فکری و روان نامش “غفلت” است.  باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد.
    پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر.
    بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • از خود شروع کردن

    http://upload.tehran98.com/img1/iwik8vrfrg8tx74hb0c.jpg


    با این زبون میشه مسخره کرد، با همین زبون میشه روحیه داد

    با این زبون میشه ایراد گرفت،
    با همین زبون میشه تعریف کرد

    با این زبون میشه دل شکست،
    با همین زبون میشه دلداری داد

    با این زبون میشه آبرو برد،
    با همین زبون میشه آبرو خرید

    با این زبون میشه جدایی انداخت،
    با همین زبون میشه وصل کرد

    با این زبون میشه آتش زد،
    با همین زبون میشه آتش رو خاموش کرد

    اگر اختیار هیچ چیزُ نداشته باشیم،

     اختیار زبونمونُ رو که داریم ...

    این هم یه راه دیگه واسه........... « از خود شروع کردن »

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی (طنز)

    FarhangestanWww.KamYab.Ir  فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی (طنز)

    ما خواستیم بی خیال قضیه شویم. اما انگار خود فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی ول کن نیست. به همین مناسبت هر روز یک پاراگراف مصوب با کلمات مصوب و خجسته آن فرهنگستان فخیمه می سازیم تا حساب کار دست فارسی زبانان بیاید.

    عشقم

    من از عشق رخ تو رخ جوش زدم و تو از رخ جوش من هی جوش می زنی.

    عشقم، عمرم، نفسم، به نظرم اگر جوش های رخ جوش تو روی خال رخ تو بزند، باید اسم آن را بگذاریم خال جوش.

    امروز تو را در خویش یار دیدم و در دل گفتم کاش یار خویش با من در خویش یار بودی. کاش با تو ماست و برگکی بخورم.

    عزیزم، تو نبودی و امروز دمابان خالی بود. خویش یار شلوغ بود و پی غذا را یا باید به تن می مالیدم یا منصرف می شدم.

    تو از حال من آگاهی نداری و با من دورآگاهی نداری، افسوس. بیا دورآگاهی کنیم با هم.

    عزیزم، راستی، چند وقتی است که درونداد دستگاه دست کم مشکل پیدا کرده. دوستم گفت اگر از دستی استفاده می کردم ، مشکلی پیش نمی آمد. دروندادم را که درست کردم، امیدوارم بیروندادم به مشکل نخورد. به زودی برایت نامه می دهم عشقم. بای هانی.

    متن بالا با استفاده از کلمات پایین سرهم بندی شده:

    رخ جوش = آکنه/ رستوران سلف سرویس = خویش یار
    برگک = چیپس/ ماست و برگک = ماست و چیپس
    دمابان = فلاسک/ دورآگاهی = تله پاتی
    درونداد = این پوت/ بیرونداد = آوت پوت (اگر این پوت درونداد است، لابد آوت پوت بیرونداد است. ما نمی دانیم. )
    دستی = پرتابل/ پی غذا = دسر

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • اشکالات را بر طرف کنیم!

    ***

    حوزه ها! قرآن غریب و بی كس است
    ظلم بر پیغامِ رب ، دیگر بس است

    جای گندم، جو فروشی كرده ایم
    بر حقیقت پرده پوشی كرده ایم
    آخرین ویرایش: دوشنبه 22 مهر 1392 06:11 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  • چهل سخن ناب از امام محمد باقر(ع)

    امروز هفتم ماه ذی حجه و سالروز شهادت حضرت امام محمد باقرالعلوم(ع) است.ضمن عرض تسلیت گوش جان بسپاریم به رهنمودهاها و نصایح حكیمانه آن پیشوای حكیم.

    1- چه بسا شخص حریص بر امری از امور دنیا ، که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده است ، و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده ، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است .
    بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (166)

    آخرین ویرایش: یکشنبه 21 مهر 1392 07:27 ق.ظ
    ارسال دیدگاه


  • داستان های کوتاه زیبا و آموزنده


    طرز تفکر خرچنگی

    طرز تفکر خرچنگی چیست؟ آیا می دانستید اگر چند خرچنگ را حتی در جعبه ای رو باز قرار دهید، باز هم همان جا باقی می مانند و از جعبه خارج نمی شوند؟ با وجود این که خرچنگ ها می توانند به راحتی از جعبه بالا بخزند و آزاد شوند! این اتفاق نمی افتد، زیرا طرز تفکر خرچنگی به آن ها اجازه چنین کاری نمی دهد و به محض آن که یکی از خرچنگ ها بخواهد به سمت بالای جعبه برود، خرچنگی دیگر آن را پایین می کشد و به این ترتیب، هیچ یک از آنان نمی تواند به بالای جعبه برسد و آزاد شود. همه آن ها می توانند آزاد شوند؛ اما سرنوشتی که در انتظار تک تک آن هاست، مرگ است!

    این مطلب در مورد انسان های حسود نیز مصداق دارد. آن ها هیچ گاه نمی توانند در زندگی شان پیشرفت کنند و دیگران را نیز از موفقیت باز می دارند. حسادت، نشانه ای از ضعف اعتماد به نفس است. هر چند این خصیصه ای همگانی است، اما وقتی حسادت، بخشی از خصایص یک ملت شود، به معضلی بزرگ تبدیل خواهد شد. در آن صورت، این حسادت همگانی، نتایج فاجعه آمیزی در پی خواهد داشت، زیرا باعث تباهی تمام افراد آن ملت یا کشور می شود.


    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  

    گاهی لیوان را زمین بگذار

     

    استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند... بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟

     شاگردان جواب دادند: 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم

    استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

    شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.

    استاد پرسید: خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟

    یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد.

    حق با توست.. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم، چه؟

    شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

    استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟

    شاگردان جواب دادند: نه

    پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنم؟

    شاگردان گیج شدند. یکی از آن ها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

    استاد گفت: دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.

    اگر آن ها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید. اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آن ها فکر کنید، به درد خواهند آمد. اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

    فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است... اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آن ها را زمین بگذارید.

    به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!

     

    دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.

    زندگی همین است!

     

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 3 1 2 3
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات