او
بارها و بارها زمین می خورد، له می شود و تحقیر می شود و مردم او را با
انگشت نشان می دهند و ریشخندش می کنند . آن ها از او انتظار دارند که شکل
اردکی باشد که نیست .دردناک تر آن که خودش هم تصویر خود را در آب ندیده است
و نمی داند کیست .او سردرگم و تحقیر شده و بیهوده تلاش می کند که اردک
خوبی باشد ، اما نتیجه نمی گیرد ؛برای این که اردک نیست. او یک قوست!.
دنیا پر است از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمند که اردک نبوده اند:
کارمندهای معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند ،
کارگرانی که می توانستند کارشناس باشند،
مدیران ناخوشنودی که باید نقاش یا شاعر می شدند ،
زنان و شوهرانی که در نارضایتی در کنار هم پیر می شوند و هرگز نمی فهمند که شاید در کنار دیگری خوشبخت بودند،
حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند،
زن های خانه داری که می توانستند خلبان هواپیما باشند.
دنیا
پر است از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند، نشده اند، نتوانسته اند،
نفهمیده اند و به هر دلیلی آن چیزی که باید باشند نشده اند .
دنیا پر است از جوجه اردک هایی که عمری را در ناخشنودی و تکرار زندگی می
کنند و می میرند بدون آن که تصویر واقعی خود را ببینند . .. .
اما دنیا را اردک های زشت نمی سازند . دنیا را قوهای زیبایی می سازند که
زیر بار کلیشه ها و باید ها و نباید ها ،آرزوهایشان را فراموش نکرده اند و
تاوانش را هم داده اند. اردک های زشت آن ها را طرد کرده اند، ولی آن ها راه
خودشان را دنبال کرده اند .مثال ها فراوانند ،
آلبرت انشتین از دانشگاه اخراج شد، ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد.
ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت، اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد،
گابریل
گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست
. در این سه سال همسرش برای آن که از گرسنگی نمیرند، حتی پلوپز خانه را هم
فروخت، اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه نوبل
ادبیات را به ارمغان آورد.
این آدم ها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند،
نبوغ آن ها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است.
نبوغ آن ها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است.
نبوغ آن ها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن قوانین دنیای اردک ها بوده است.
نبوغ آن ها در شهامت رو به رو شدن با مصایبی که وقتی از گله جدا می شوی، در پیش رو داری، بوده است .
همه
ما می توانیم قوی زیبایی باشیم. اما تا وقتی نخواهیم قوی درون مان را به
رسمیت بشناسیم، جوجه اردک های مفلوک زشتی خواهیم بود. جوجه اردک هایی که
زندگی ای را زندگی می کنیم که متعلق به ما نیست . جوجه اردک هایی ترسیده و
بی خاصیت و بی بال و پر.