از کجا به کجا
به قلم مسافر رضا حقی
امروز کجایم ،امروز در راهی مستقیم قدم برمی‌دارم که در آن نه آتشی هست نه تاریکی. در این راه فقط آرامش، عشق، محبت و دریایی از علم موج میزند
"عشق و عدالت" به قلم مسافر رضا حقی  امواج عشق در همه‌جا موج می‌زنند، کافی است دستت را دراز کنی،
اگر دستانت خالی از کینه، نفرت، حسادت و انتقام‌جویی باشد عشق در دستانت قرار
دارد...
"حدیث عشق" به قلم مسافر جواد گیاهچین  محبت در وجود ماست و برای رسیدن به آن راهی جز جاری
شدن نیست، اینکه از سکون دربیاییم، حرکت کنیم، آموزش بگیریم و به آنچه آموزش گرفته‌ایم
عمل کنیم. محبت تنها هدیه‌ای است که با داشتنش می‌توانیم خالق هستی را حس کنیم...
 وقتی این خبر را به من داد خیلی خوشحال شدم و خدا را بسیار بابت این لطف بزرگ شکر کردم . از روزی که هر دوی ما به اتفاق فرزندانمان به این مرکز می آییم خیلی از زندگی مان راضی هستیم.مسافر من در این مدت نقطه تحملش خیلی بالا رفته و وقت بیشتری را با خانواده می گذراند . خداوند را بابت این مساله شکرگذارم بعد هم از آقای مهندس دژاکام بنیان گذار کنگره60 بسیار سپاسگذارم که این بستر را آماده کردند تا کسانی مثل ما بیاییم و از آن استفاده کنیم .
به قلم؛ همسفر ریحانه
من الان واقعا احساس خوشحالی و خوشبختی می کنم و خدا را سپاس می گویم به خاطر تمام راه هایی که جلوی همسرم گذاشت تا به این مرحله ی درمان برسد
مسیر روشن به قلم ؛همسفر خانم محبوبه، لژیون کمک راهنمای محترم خانم فاطمه زندگی من دچار پستی و بلندی های زیادی شده بود. از خدا نا امید شده بودم و با خودم می گفتم خدا هم دیگر مرا دوست ندارد، چه برسد به بنده اش . روزها پشت سر هم می گذشت و من هر روز ناامید تر می شدم تا این که خداوند بزرگ مسیری سر راهمان گذاشت .مسیری که جبران تمام نداشته هایم در زندگی شد .مسیری که به من آموخت در بدترین شرایط هم باید شکر گذار نعمت های خداوند باشیم....
«عشق » به قلم مسافر رضا حقی  اگر انسان بتواند همراه عشق صعود کند و به ماورا برود اتفاقی شگفت‌انگیز در زندگی‌اش رخ می‌دهد
کنگره60،
دانشگاهی برای احیا به قلم؛ همسفر فرشته، لژیون کمک راهنمای محترم خانم لیلا  وقتی
به گذشته فکر می کنم می بینم چقدر انسان های بیشماری در گمراهی و جهل به سر می
برند و واقعا ایمان پیدا کرده ام که کنگره 60 را نمی توان تنها محلی برای ترک
اعتیاد، بلکه دانشگاهی برای احیای تمام زوایای انسان است.
تلاطم زندگی به قلم؛ همسفر آزاده لژیون کمک راهنمای محترم خانم لیلا دنیا روی سرم خراب شد بتی که از شوهرم ساخته بودم فروریخت مثل یک ساختمانی که داخلش بمب منفجر شود، فروریخت و نابود شد. از چشمم افتاد. درواقع خودم نابود شدم، اول باور نمی‌کردم همه‌چیز را انکار می‌کردم و حصاری دور خودم کشیده بودم و مدام می‌گفتم مگر می‌شود! فکر می‌کردم اعتیاد برای آدم‌های بی‌سواد و فقیر و بی خانواده است
عید فطر به قلم مسافر فضل‌الله متقی
در کوچه صبح و عصر، مهتاب گل کرد بر پیشوازش، ماه عالمتاب گل کرد میزان و قسط و عدل، با مولود کعبه آن صبحدم همراه، قبله یاب گل کرد آوای یاهو، یا علی، الله‌اکبر در سوز و ساز پنجه مضراب گل کرد بار دگر، ماه دگر، شق‌القمر شد وقتی علی در پهنه محراب گل کرد بخشید مولا خون خود بر ابن ملجم عفو علی تا دراولو الالباب گل کرد
تلاشی ادامه دار برای رسیدن به هدف به قلم همسفر زهرا؛ از لژیون کمک راهنمای محترم خانم محبوبه
برای رسیدن به یک هدف باید برنامه ریزی کرد و تلاش ادامه دار داشت به امید رسیدن همه به هدف زیبای کنگره
همسفر به قلم همسفر لیلا  مشکلات همیشه در زندگی هست باید بدانیم که بعد از هر سختی یک راحتی و آسانی هم هست، خدا حلال مشکلات است همان گونه که درد را می دهد، درمان هم می دهد...
دوباره می‌سازمت
زندگی
به قلم مسافر حاتم امیری، لزیون کمک راهنما مسافر سعید چنگانیان  دربه‌دری‌ها
و بدبختی‌های من از آنجا شروع شد که برای اینکه بتوانم دو نوبت کارکنم و خوابم
نبرد برای اولین بار لب به مواد گذاشتم و هرروز مواد را بیشتر کردم. با چند نفر باهم
اتاق گرفته بودیم اوایل...
یک داستان باورپذیر به قلم مسافر حمیدرضا، لژیون کمک راهنما مسافر محسن نجفی  امروز می‌دانم
به هر دلیل، با هر انگیزه و نیت و به هر روشی که سیگار کشیدن را شروع کنیم و ادامه
دهیم روی شخصیت، روی ظاهر، روی سیستم ایکس، روی جسم، روی روان و روی جهان‌بینی‌مان
اثری مخرب دارد، چه به خاطر دوست داشتن‌ها باشد و چه به خاطر دوست نداشتن‌ها، هیچ
فرقی نمی‌کند...
خانه
امید به قلم؛ همسفر مهناز فروغی، لژیون کمک راهنمای محترم خانم لیلا صالح  آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است
رمضان به قلم مسافر فضل الله متقی  ماه
رمضان به‌خودی‌خود، تفاوتی با دیگر ماه‌های سال ندارد، فضای هم‌خوانی از خیر و
نیکی و طلب حق ایجاد می‌شود که بر اساس (یدالله مع الجماعه) موجب گسترش فیض الهی
می‌گردد و ایجاد برکت می‌کند، از این نظر، این ماه ضیافت خدا برای عده ای‌که تشنه
کمال هستند مفید خواهد بود و برای عده ای‌که از این فرصت استثنائی برخوردار نمی‌شوند،
برکتی ندارد و حتی گاهی زجرآور نیز خواهد بود.
عشق و محبت به قلم؛ همسفر زهرا مکاری، لژیون کمک راهنمای محترم خانم زهره
برای انتشار عشق و محبت تلاش کنی، دانه ای که با عشق کاشتی و با محبت آبیاری می کنی، مواظبت می خواد، باید حواست باشد باد و طوفان آن را نشکند تا زمانی که زمستان تمام شود و بهار بیاید، بزرگ شود و شروع به گل دادن کند و بوی عطرش همه ی فضای خانه ات را پر کند، آن وقت می توانی درها را باز کنی تا بوی عطرش همه جا بپیچد.
«مرگ» به قلم مسافر فضل الله متقی
زندگی یک پیشرفت و انکشاف بی‌پایان و دائم است. در بعد بعدی زندگی
شما دارای خاطره‌ای از زندگانی که در این دنیا داشته‌اید را خواهید داشت و به
خاطرخواهید آورد که کیستید و چون به یاد دارید که شما کیستید، خود حلقه‌ای است که
به شما یادآوری می‌کند که زندگی فردا ادامه دارد.
رسیدن به شیرین ترین اتفاق به قلم کمک راهنمای محترم خانم مینا کیوان داریان
تمام تلاشم را کردم تا آموزش را آن طور که باید یاد بگیرم و در امتحان کمک راهنمایی شرکت کردم و بعد از رهایی ، شیرین ترین اتفاق ، گرفتن شال کمک راهنمایی از دستان پدر کنگره بود.
کوه نور به قلم کمک راهنما خانم زهرا روحانی
راهی که کوه نور برایش روشن کرده بود که سرانجامش بشارتی بود از انوار الهی ....
|
|
