ღ آشنآی دل پریشآن ღ ღღღ از امروز ؛ ترآنه هآیم رآ فقط برآی تو خوآهم سرود ღღღ
| ||
|
به وب سآیت Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ آشنآی دل پریشآن Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ خوش آمدید. تآ بآزشدن صفحآت؛لطفاکمی صبور بآشید.
برآی خوآندن خآطرآت *زندگی من2سآل قبل از تولدم* اینجآ کلیک کنید. پروفآیل * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بیوگرآفی
عرض سلآم و خسته نبآشید خدمت دوستآن عزیزم. سپآس فرآوآن از حضور شمآ ؛ و محبت هآی بیکرآنتآن [ شنبه 1 مرداد 1390 ] [ 10:55 ] [
به قلم: تک پر ]
چه خوشست حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوترآنکه مرغی ز قفس پریده باشد
پروبال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد. . . [ جمعه 19 مهر 1392 ] [ 11:07 ] [
به قلم: تک پر ]
اگر دین ندارید... نه،نه، این تکراری شده ، اینو ولش کن... چرا منو تو این موقعیت قرار می دین؟ چی می گفتم؟ آهان اگر سیبیل نمیگذارید حداقل ابرو بر ندارید ! [ سه شنبه 16 مهر 1392 ] [ 23:26 ] [
به قلم: تک پر ]
کی گفته زبان فارسی آسونه ؟
من مغز ندارم. ...من احساس ندارم...من یه احمقم! [ دوشنبه 8 مهر 1392 ] [ 22:44 ] [
به قلم: تک پر ]
ما بدهکاریم به یکدیگر و به تمام " دوستت دارم" های ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماند و آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم که منطقی هستیم . [ پنجشنبه 4 مهر 1392 ] [ 22:13 ] [
به قلم: تک پر ]
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام آنچه میشوید غم از چشمان من،اشک است و بس . [ دوشنبه 1 مهر 1392 ] [ 13:51 ] [
به قلم: تک پر ]
ای قطار ، راهت را بگیر و برو ! دیگر نه کوه توان ریزش دارد و نه ریزعلی پیراهن اضافه دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست [ پنجشنبه 28 شهریور 1392 ] [ 12:49 ] [
به قلم: تک پر ]
من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم نکند فرق به حالم چه برانی چه بخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی [ یکشنبه 24 شهریور 1392 ] [ 23:19 ] [
به قلم: تک پر ]
آدم من میشوی؟
[ پنجشنبه 21 شهریور 1392 ] [ 22:27 ] [
به قلم: تک پر ]
نبار باران زمین جای قشنگی نیست من خود اهل زمینم میدانم که گل در عقد زنبور است ولی سودای بلبل در سر دارد و پروانه را هم دوست دارد [ یکشنبه 17 شهریور 1392 ] [ 21:14 ] [
به قلم: تک پر ]
گاهی پروانه ها هم اشتباهی عاشق میشوند بجای شمع گرد چراغ های بی احساس خیابان میگردند [ چهارشنبه 13 شهریور 1392 ] [ 21:11 ] [
به قلم: تک پر ]
عشق بعضی وقت ها از درد دوری بهتراست بیقرارم کرده وگفته صبوری بهتر است توی قرآن خوانده ام،یعقوب یادم داده است دلبرت وقتی کنارت نیست،کوری بهتراست [ یکشنبه 10 شهریور 1392 ] [ 12:23 ] [
به قلم: تک پر ]
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را حالا که دری هست مرا بال و پری نیست حالا که مقدر شده آرام بگیرم سیلاب مرا برده و ازمن اثری نیست بگذار که درها همگی بسته بمانند وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست. [ چهارشنبه 6 شهریور 1392 ] [ 10:58 ] [
به قلم: تک پر ]
بنویسیدبه دیوارسکوت: عشق سرمایه هر انسان است بنشانیدبه لب حرف قشنگ، حرف بد وسوسه شیطان است،وبدانیدکه فردا دیر است، واگرغصه بیاید امروزتاهمیشه دلتان در گیر است، پس بسازید رهی را اکنون تا ابد سوی صداقت برود، وبکارید به هرخانه گلی که فقط بوی محبت بدهد [ شنبه 2 شهریور 1392 ] [ 23:29 ] [
به قلم: تک پر ]
ناخدایی
خسته در تسخیر طوفانم رفیق
د ردل دریا اسیر مکر شیطانم رفیق صخره ای هستم که سیلی میخورم از دست موج امپراطوری غم،ازدست یارانم رفیق کاش هرگز دل نمی بستم به مرجان های آب طعمه ای در کام خشک نارفیقانم رفیق [ شنبه 2 شهریور 1392 ] [ 22:03 ] [
به قلم: تک پر ]
شب آرامی بود می روم در ایوان، تا بپرسم از خود زندگی یعنی چه؟ مادرم سینی چایی در دست گل لبخندی چید ،هدیه اش داد به من خواهرم تکه نانی آورد ، آمد آنجا لب پاشویه نشست پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین :با خودم می گفتم زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست رود دنیا جاریست زندگی ، آبتنی کردن در این رود است وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!! زندگی ، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت زندگی درک همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی، و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست شاید این خنده که امروز، دریغش کردی آخرین فرصت همراهی با، امید است زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک به جا می ماند زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق زندگی، فهم نفهمیدن هاست زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست فرصت بازی این پنجره را دریابیم در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند چای مادر، که مرا گرم نمود نان خواهر، که به ماهی ها داد زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست من دلم می خواهد قدر این خاطره را دریابیم. [ یکشنبه 27 مرداد 1392 ] [ 20:45 ] [
به قلم: تک پر ]
امشب که سقف بی ستاره اتاقم بر سرم سنگینی میکند مانده ام که از چه بنویسم از آنهای که دیروز با من بوده اند و امروز رفته اند یا از تو که همیشه حرفهای مرا میخوانی [ سه شنبه 22 مرداد 1392 ] [ 20:39 ] [
به قلم: تک پر ]
عمریست دلم چو صیددر بندشده ای دوست مگر قیمت دل چندشده؟ سنگین شده سایه ات كجایی؟نكند یارانه ی عشق هم هدفمندشده؟ [ یکشنبه 20 مرداد 1392 ] [ 12:45 ] [
به قلم: تک پر ]
نقش منشی در فیلم های ایرانی:
[ دوشنبه 14 مرداد 1392 ] [ 12:02 ] [
به قلم: تک پر ]
اگه مثل کلنگه " مثل لوله تفنگه " با خوشگلیت میجنگه " " طبیعیه " قشنگه " نگو که این یه درده " دماغ عمل نکرده. . . اگه مثل فیله " یا از این قبیله " روی نکش زگیله " غصه نخور اصیله " دماغ عمل نکرده. . . یکی میگه درازه " خیلی لنگ و وازه " یکی میگه ترازه " غصه نخور که نازه " " ببین خدا چه کرده " دماغ عمل نکرده. . . دماغ نگو جواهر " سوژه شعر شاعر " طویل فیاالمظاهر " پدیده معاصر " " آهای تخم دو زرده " دماغ عمل نکرده. . . با اون دماغ همیشه " عکس تو پشت شیشه " تو سینما چی میشه " " شکستن کلیشه " کاشکی بری رو پرده " دماغ عمل نکرده. . . کم باباتو کچل کن " یا خودتو مچل کن " کی بهت میگه عمل کن " " قصیده رو غزل کن " میشه له و لورده " دماغ عمل نکرده. . . چقدر دماغ دماغ شد " قافیه مون چلاغ شد " هی یه کلاغ چهل کلاغ شد " "تصنیف کوچه باغ شد " بره که برنگرده " دماغ عمل نکرده. . . [ چهارشنبه 9 مرداد 1392 ] [ 10:28 ] [
به قلم: تک پر ]
مهربانی را اگر قسمت کنند من یقین دارم به ما هم میرسد ادمی گر ایستد بر بام عشق دستهایش تا خدا هم می رسد... [ جمعه 4 مرداد 1392 ] [ 18:10 ] [
به قلم: تک پر ]
یکی از اشعار مردان مظلوم رها شده از بند زنان ظالم شکر خدا که زنده گریختم ز دست زن گر یاد زن کنم تو بیا گردنم بزن [ شنبه 29 تیر 1392 ] [ 16:36 ] [
به قلم: تک پر ]
یك نفر همره باد آن یكی همسفر شعر و شمیم،
یك نفرخسته از این دغدغه ها آن یكی منتظر بوی نسیم، همه هستیم در این شهر شلوغ این كفایت كه همه یاد همیم . [ دوشنبه 24 تیر 1392 ] [ 16:34 ] [
به قلم: تک پر ]
باغبانی پیرم،که به غیر از گلها ازهمه دلگیرم کوله ام غرق غم است-آدم خوب کم است عده ای بی خبرند-عده ای کور وکرند اندکی هم پکرند؛؛ومیان رفقا؛؛ عده ای همچو شما تاج سرند [ شنبه 15 تیر 1392 ] [ 15:35 ] [
به قلم: تک پر ]
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا آنها خود نیز غمگین اند؛ با آنکه تنهایند ولی از خود می گریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خودشک دارند. پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند. [ شنبه 8 تیر 1392 ] [ 15:34 ] [
به قلم: تک پر ]
|
|
[قآلب وبلآگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |