درخت چای
| ||
|
زمان معمار عجیبی
است. چیزی را کهنه می کند و چیز دیگری را تازه و نو کلام همان است که
بود و معنا همین است که هست ولی کهنه نیست و زمان علی رغم انتظار رنگ
و بو بخشید و جای شکر دارد. مراجعه بفرمایید به یادداشت توافقی که توافق شده بود. در تاریخ 2 آذر 1393 برچسب ها: وین، لوزان، ژنو، توافق هسته ای، توافقی برای رقابت، انرژی هسته ای، [ دوشنبه 22 تیر 1394 ] [ 10:50 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
وقتی انسان در دل مشکلات تقلا می کند و فکر و حواس خود را به آن ها معطوف می کند حالا میفهمد که خواب چه نعمتی است چرا که به سختی می
تواند برای اندکی آسوده بخوابد. واقعا خوشبخت ترین آدم دنیا کسی است که خواب راحتی دارد.
برچسب ها: خوشبختی، خواب و آرمیدن، [ پنجشنبه 21 خرداد 1394 ] [ 08:54 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
[ یکشنبه 10 خرداد 1394 ] [ 09:06 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
** کوزۀ سفالین که بر زمین زنند بشکند، عجب نیست. اما کوزۀ سفالین که پنجاه بار بر
سنگلاخ زد، نشکست، بر ریگ نرم افتاد و بشکست. عجب می آید. ** برچسب ها: مولانا، کوزه و انسان، سبک و نگرش بر انسان، [ یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 ] [ 02:01 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
چهار ماه گذشت. دوره های آموزشی تمام شد. دو ماه
آموزش عمومی و دو ما آموزش تخصصی. نیاز به کلام مفصل نمی بینم و توضیح جزئیات را
گرچه جذاب و بدیع است لازم نمی دانم. گرچه هنوز راه بلندی در پی است ولی از آنجا
که مرحله ای مهم به اتمام رسیده و مرحلۀ جدیدی در انتظار است آن حس و ادراکی که در
لحظۀ خروج از پادگان به یک سرباز دست می دهد آنهم حس و شوری که دیگر تکرار نمی
شود را خالی از بیان نمی بینم. خودم را به دقت برانداز کردم. وزنم خیلی کم تر
شده بود. آفتاب با بی رحمی دستان و صورتم را سوزانده بود. تا به حال اینقدر در
زندگی باید و نباید نشنیده بودم و اینقدر با اجبار و اکراه زندگی نکرده
بودم. پوستم کلفت تر شده بود و دلم هم سفت و سخت تر. از نظامی گری و نظامی بودن
چیزی هایی را دوست داشتم که تجربه کردم، سئوالات جان فرسایی داشتم که پاسخ ها را
یافتم و چیزی هایی بیش از این ها دانستم که به من آرامش می بخشید گرچه شور و
اشتیاقام را خاموش می کرد.
دلم احساس عجیبی داشت. کمی سنگین شده
بود به خاطر آنچه می فهمیدم، کمی سبک شده بود به خاطر آنچه فهمیده بودم، کمی تهی شده بود به خاطر
آنچه دیده بودم و کمی پر شده بود به خاطر آنچه متحمل شده بودم. و دیگر سختی و
سنگینی بار و توشه ام مرا آزار نمی داد. فکر می کردم باید چندی بگذرد تا بفهمم چه
تغییراتی کرده ام. به هیچ نوشیدنی و غذایی علاقه نداشتم و فقط می خواستم گوشه ای
نشسته و دمی آرام و آسوده باشم. هیچ آرزویی نداشتم ... هیچ ... برچسب ها: سرباز، سرباخته، آموزشی، تجربه های نو ولی کهنه، خدمت سربازی، [ شنبه 12 اردیبهشت 1394 ] [ 04:22 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
تشویش، واژه ای نه تنها آشنا بلکه ملموس برای همه تشویش و اضطراب از نمودهای قرن بیستم است. سرعت، حجم
اطلاعات، رقابت، دنیای مجازی عواملی است که در ایجاد و تشدبد تشویش دخیل
هستند. پروفسور مجید سمیعی در پاسخ به سئوالی در این رابطه
می گویند: ((شما به عنوان جراح مغز و اعصاب چه توصیههای
کاربردی به مردم دارید تا با به کار گرفتن آنها در زندگی روزانه، سلامت ذهن و
مغزشان را تامین کنند؟ یکی از مطالب مهم این است که مغزمان را مغشوش نکنیم.
دنیای امروزه شاید باعث شود حجم زیادی از اطلاعات در آن واحد وارد مغز شود اما
باید بسیار مراقب بود که مسائل مختلف را وارد مغز نکنیم چرا که این کار کیفیت
ارتباط سلولهای مغز را دچار اختلال میکند. به تمام افراد و به ویژه به جوانها
توصیه میکنم ابتدا یک کار را به انتها برسانند و بعد به سراغ مطالب دیگر بروند
چرا که در غیر اینصورت رفته رفته عملکرد مغز کاهش مییابد. توصیهای هم که برای والدین دارم این است که تا جایی
که میتوانند کودکان را از کامپیوتر دور کنند و اجازه ندهند وقت زیادی از آنها از
طریق بازیهای کامپیوتری پر شود چون حجم زیاد اطلاعاتی که به مغز کودک وارد میشود
باعث آلودگی مغزی و فکری در کودکان میشود. به ویژه بازیهای رایانهای که
اگر بهمدت طولانی از آنها استفاده شود جز تلف کردن انرژی مغزی و آسیبهای جسمی
و مغزی به کودکان دستاورد دیگری در پی ندارد. )) پس بهتر است نفسی عمیق کشیده، ذهن را از زباله ها
خارج کنیم و بعد از آنکه هدفمان را مشخص نمودیم به استفاده از ابزارها بپردازیم.
یادمان باشد نظم و توالی استفاده از آن ها و ممارست برای به اتمام رسانیدن یک هدف
در ایجاد آرامش نقش به سزایی دارد. از پراکندگی فعالیت در زمان کوتاه بپرهیزیم. همیشه آرام و عمیق باشید. برچسب ها: پرفسور سمیعی، تشویش، آرامش، قرن بیستم، انفجار اطلاعات، اضطراب، [ یکشنبه 9 فروردین 1394 ] [ 02:43 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
باز هم نوروز، بازهم تازگی، چه تکرار قشنگی ... مقدمه
نمی خواهد. قافیه هم سختی دارد و ملالت. اصل مطلب را جوهر می طلبد. نوروز رسم تازگی است. چرا که تازه بودن هر چیزی را شاداب و دوست داشتنی می کند. تازه و با طروات بودن تکرار را معنی می بخشد. برای
آنکه تکراری های پر ملالت زندگی را معنی بدهید و از آن ها لذت ببرید تازگی را جستجو کنید. نوروز
یعنی برای زندگی کردن، هر روز تازه باشید. همیشه
نو باشید. برچسب ها: نوروز، تازه بودن، سر زندگی، راز زندگی، [ جمعه 29 اسفند 1393 ] [ 02:23 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
زندگی را جستجو نکنیم زندگی ما را جستجو میکند اگر
بخواهیم واقعا زندگی کنیم. خیالبافی نکنیم. زندگی در دامن واقعیات شکل می گیرد و
ما واقعیت را به خوبی می شناسیم ولی ... اگر رسم و
قاعدۀ هر بازی را بیاموزیم آن وقت میتوانیم هم از بازی کردن لذت ببریم و هم بازی
را ببریم. برای زندگی کردن هم باید قواعد آن را ییاموزیم. خیلی ساده است. زندگی را نه خیلی جدی بگیریم و نه خیلی شوخی. در
جستجوی سعادت باشیم ولی در درون خودمان و جدیت را در این راه استفاده کنیم و سختی ها
را خیلی جدی نگیریم. این ها شوخی های زندگی است چرا که گذراست و با استشمام گل سرخ، یا نوشیدن یک لیوان آب گواراه و یا مزه کردن یک گیلاس تازه خستگی آن از تنمان
رخت بر می بندد. یادمان نرود که افتخار و منزلت از سختی به وجود می
آید نه آسانی و تن پروری. اگر خواسته باشیم زندگی کنیم و آستین همت بالا زده و
پنجه در پنجۀ این مرد شویم در هر لحظۀ این نبرد شیرین درس ها می بریم که ارزشی به
اندازۀ زندگی دارد. چند درس ساده برای آنکه راحت تر بیاساییم. از روی نادانی رویدادهای زندگی را تعبیر نکنیم، صبر
داشته باشیم: اگر رویدادهای زندگی مطابق خواست و یا حتی تلاش ما نبود تعبیر بد
نکنیم درحالی که به بدی آن واقف نیستیم شاید این برایمان مناسب باشد. صبر داشته
باشیم و تحمل کنیم. جز اساسی موفقیت خطر کردن است: از رویدادهای غیر قابل
پیش بینی آینده نهراسیم و میدان را خالی نکنیم. آینده نگر باشیم ولی از بازی های
آینده نترسیم. چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور زندگی یعنی رضایت از خویشتن: چگونه از خودمان
رضایتمند می شویم. عزت نفس ستون انسانیت و انسانیت ستون زندگی است: برای
زندگی کردن به معنای واقعی فقط باید عزت نفس خود با هیچ چیز قابل معامله ندانیم. همین... آسوده باشید و از زندگی لذت ببرید. برچسب ها: در جستجوی حیات، زندگی و ما، ما و زندگی، رضایت، آگاهی، صبر، خوش بینی، [ جمعه 8 اسفند 1393 ] [ 10:13 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
درود به کجا چنین هراسان انسان زیبایی زندگی به همین چیزی است که برایمان مسئله گشته و بعضا برای آدم های ضعیف شده است یک ابهام بزرگ که هر چه بیشتر پیش می روند بیشتر می هراسند. فردا را می گویم. زیبایی زندگی در این است که فردایش مشخص نیست و باید رفت و رفت تا فهمید چه انتظار ما را می کشد. زیبایی زندگی در این است که آرامش امروز روزگار نوید طوفانی تازه در فردا می دهد و اگر نخواسته باشی چون تکه برگی معلقِ در اقیانوس تسلیم موج روزگار شوی باید زندگی را با مرام خود بزیستی نه با رسم روزگار. و اگر می خواهی که سرزنش وجدان خود نشوی و شرف پاک انسانی را به هوس های ناپاک و پلید نفس نفروشی باید به ندای وجدانت گوش فرا سپرده و پاسخ همت دهی که اگر پرنده آسمان را فراموش کند و آسمان ابرها را در خود راه ندهد و یا آتش آب را به دوستی بگیرد تو هم دو چیز را فراموش کن. تلاش و توکل را توکلی که از ظاهرت چنان عیان باشد که نور از خورشید می رسد و تلاشی که چنان از چشمانت ببارد که آب از ابر می بارد. دل به کسی بستن و اسم توکل را مشرک شدن عاقبتی نکبتی دارد. من به چشم دیدم که توکل چه لذتی دارد. برچسب ها: توکل خالصانه، توکل واقعی، گر صد هنر داری، مرام انسانی، رسم روزگار، تلاش و توکل، [ جمعه 26 دی 1393 ] [ 06:15 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
سلام دوستان از اینکه در این مدت منت نهادید و نوشته های بنده را مطالعه فرمودید بی نهایت سپاسگذارم و از خداوند منان برایتان آرزوی بهترین ها را دارم. مدتی نخواهم بودم. به سفری بلند خواهم رفت. ولی مطمئن باشید که هر وقت بتوانم مطلبی را درج خواهم نمود تا از نظرات شما بزرگواران بهرمند گردم. سخن تازه را قید زمان نیست و تازگی سخن است که زمان را طراوت بخشد بنابراین در این مدت پیشنهاد بازخوانی مطالب گذشته را دارم گرچه شما عزیزان دانا و فرهیخته هستید. این غزل زیبا با صدای استاد گرمارودی را با تمام وجود به شما هدیه می کنم. از شنیدن و خواندن آن لذت ببرید. وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان
این دم است تا دانی کام بخشی گردون عمر
در عوض دارد جهد کن که از دولت
داد عیش بستانی باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد گر به جای من سروی
غیر دوست بنشانی زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی محتسب نمیداند این قدر که صوفی را جنس خانگی باشد همچو
لعل رمانی با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز در پناه یک اسم است
خاتم سلیمانی پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ کاین همه نمیارزد شغل عالم فانی یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی پیش زاهد از رندی دم
مزن که نتوان گفت با طبیب نامحرم حال درد پنهانی میروی و مژگانت خون
خلق میریزد تیز میروی جانا ترسمت فرومانی دل ز ناوک چشمت گوش
داشتم لیکن ابروی کماندارت میبرد به پیشانی جمع کن به احسانی
حافظ پریشان را ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی گر تو فارغی از ما
ای نگار سنگین دل حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی برچسب ها: سرنوشت، سفر، جدایی، درد، صبر، بازگشت، [ سه شنبه 2 دی 1393 ] [ 09:47 ق.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
شبی بلند که گرچه خوش می گذرد بسا که زود میگذرد. وه، این، شب است، که طرب می گذرد.
برچسب ها: یلدا، شب چله، شب دوران، شب می گذرد، شب زود می گذرد، شب مغلوب سحر شد، شب زود می گذرد.، کم نیستند کسانی که بدون تحصیلات قابل توجهی خود منعبی برای تحصیل گشتند و
توانستند منشا تحولی باشند. این انسان ها کسانی هستند که در بند کتاب و مکتب های
بشری نبوده و آن دگرگونی های درونی که ناشی از تامل در کتاب طبیعت است روح و جان آن ها را صیقل می دهد و تماما نیک اندیشی و آزادی خواهی در وجود آنان رخنه می
کند. به گونی که هر زمان زبان به سخن بگشایند گویی طبیعت است سخن می گوید که در
قلب یک بشر جای گرفته و عظمت خود را به سان زیبایی و ژرفای کلام یک انسان
متجلی می سازد.
این اسطوره ها علاوه بر تالیفات و مکتوباتی که از خود به جای می گذارند اثری
والاتر داشته و آن زندگی آنان است. چرا که هر بار در آن فراز و نشیب های سخت و جان گداز چشم می گردانی طروات
چرایی و چیستی های آن را در زمان و دوران خود حس می کنی. کتاب آن ها زندگی آن هاست. احمد شاملو یکی از آن بزرگان است. زادروزش خجسته باد .... دریافت یکی از بهترین سروده ها و سرودهای اشعار مرحوم شاملو با صدای فرهاد در دنبالک ها برچسب ها: احمد شاملو، الف. صبح، الف.بامداد، زادروز، یک شب مهتاب، ماه میاد تو خواب، تولد شعر سپید مبارک، دنبالک ها: شعر شبانه با صدای فرهاد، شعر شبانه شاملو، [ جمعه 21 آذر 1393 ] [ 03:10 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
از وقتی که از تمامی همت دانشجویان، رسمی به اندازۀ یک روز آن هم در دل تاریخ
باقی ماند فاتحه دانشجو را باید می خواندیم. تمام دانشگاه و دانشجو در یک روز دیده می شود آن هم به مناسبت بعضی صداها و رنگ ها که در سایر روزها نیست. اگر دانشجو نهضتی و آگاه است باید همه روزه نگاه ها را به خود خیره کند و مراقب باشد که مبادا پشتی که به احترام نهضت و تلاش خود خم کرده سکوی پرتاب کسانی شود که گمان کرده او را را درک می کنند. چرا دانشجوی امروزی باید تمام افتخار هویتی خویش را از چندین دهه قبل، از چندین نسل پیش و از روزگاری متفاوت به عاریه بگیرد. چرا خودش روزی را امروز، به نام خود ثبت نمی کند.
روزش نیست یا روزی اش نیست ... دانشجو بودن یعنی روشن بودن و روشنی بخشیدن. این رسالت آن روزی است که برایش هورا می کشید. چقدر دانشجوییم....................... برچسب ها: 16 آذر، روز دانشجو، روزی جدید برای دانشجو، دانشجوی امروز، حماسۀ امروز دانشجو، [ یکشنبه 16 آذر 1393 ] [ 08:18 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
فراموشی صفت بارز و مسجل آدمی است و معمولا بدان چیزی بی اعتنا هستیم که خاصیت انسانی و نشانۀ راسخ آدمی است. خیلی چیزها یادمان می رود. انسان ها یادمان می رود حرف هایشان یادمان می رود کارهایشان یادمان می رود حماسه هایشان یادمان می رود و حتی اگر یادمان هم بماند حاضر نیستیم در آن ها تامل کنیم و اگر تامل کنیم حاضر نیستیم بازگو کنیم و اگر بازگو کنیم حاضر نیستیم به آن ها عمل کنیم چرا که فقط درست بودن یک کار کافی نیست، شهامت شرط اصلی هر حماسه ای است. با شهامت کم است ولی آنقدر ارزشمند هستند که همیشه یادشان کنیم. آری، سیزده آبان آمد و رفت و یادمان رفت از آنکه در این روز بهشتی شد. یادمان رفت که ستار بهشتی شد. ستار بهشتی جان سپردۀ راه خون و قلم یادش گرامی باد. بدین منظور مقاله ای را که سال گذشته در یکی از نشریات مستقل دانشجویی دانشگاه شاهرود به نام (جهش) به چاپ رسانده ام را برای مطالعه شما دانایان عزیز بر روی تارنگار قرار می دهم که از قسمت دنبالک ها می توانید آن را دریافت کنید. امید است که آن بزرگمرد شجاع خشنود و مسرور باشد... از خون جوانان وطن لاله دمیده برچسب ها: ستار بهشتی شد، شهید راه قلم و آگاهی، از خون جوانان وطن لاله دمیده، شهامت، سیزده آبان، دنبالک ها: دانلود نوشتار ستار بهشتی، [ شنبه 8 آذر 1393 ] [ 03:57 ب.ظ ] [
ا.ش چراغ ]
از روزی که ایران و آمریکا دور یک میز نشستند و به یکدیگر لبخند زدند توافق انجام شده بود. چرا که هر دو به این نتیجه رسیده اند که توافقات بد میز مذاکره بسیار کم هزینه تر، کم خطر تر و قابل جبران تر از سایر کارهایی است در این سه دهه انجام داده اند. با کمی نگرش در گذشته به روشنی مشخص است که حتی آنجا که دو طرف به پیروزی رسیدند چه هزینه های گزافی را متحمل شدند و توجه بیش از اندازه نسبت به نظرات و اهداف تقابلی و حذفی چه میزان از تمرکز و سرمایه هایشان را به هدر داده است. برای پیروزی در هر رقابتی باید قاعدۀ آن بازی را دانست. اگر کمی چشم بگردانیم و قاعدۀ بازی امروز را دریابیم آنوقت می فهمیم که بعد از دوران جنگ سرد، جنگ فقط در کشورهای توسعه نیافته انجام شده است و جهان اول از آن جهت توسعه یافت که فهمید راز بقا در رقابت است نه عداوت.از این به بعد هم سیاست امریکا در قابل ایران رقابتی خواهد بود و سعی خواهد کرد که از تمامی فرصت های ایران برای عقب گذاشتن بیش از پیش خودش استفاده کند. سرمایه گذاری نقتی، فرهنگی و کشف استعدادها در کورترین نقاط این سرزمین و تصاحب آن و هر کاری دیگر که فکرش را بکنید که موجب برتریش شود اولویت اول او خواهد بود. پیروز آینده کسی است که بتواند بقای با عزت و مستقل خود را تضمین کند و رمز آن بقا، اقتصاد و فرهنگ قوی است. بر سر این ها باید جنگید و توافق در این جاست که بی معناست. چرا که حریف شاید رحمی داشته باشد ولی رقیب رحمی نخواهد داشت چرا که جنس کار او متفاوت است. برچسب ها: ایران و امریکا، توافقی که توافق شده بود.، توافق هسته ای، توافق نهایی، اشتباهاتی دو طرفه، تاریخ با طروات است و تکرار آن تلخ، پرمعنی و عبرت آموز است. گرچه انسان سخت پندپذیر است. نهج البلاغه، ترجمۀ محمد دشتی، نشر نسیم حیات، نوبت و سال چاپ : سوم/1387، صفحۀ 143، ترجمۀ خطبۀ 108 خبر از مسخ ارزش ها در حکومت بنی امیهپس، در آن هنگام که امویان بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود و جهل و نادانی بر مرکب ها سوار و طاغوت زمان عظمت یافته و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درندۀ خطرناکی حمله ور شده و باطل پس از مدت ها سکوت نعره می کشد. مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند و در جدا شدن از دین متحد می گردند و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند. و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد و باران خنک کننده گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگواران کمیاب می شوند. مردم آن روزگار چون گرگان، پادشاهان چون درندگان، تهی دستان طعمۀ آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت بر می بندد و دروغ فراوان می شود. با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند به گناه افتخار می کنند و از پاکدامنی به شگفت می آیند و اسلام را چون پوستینی واژگون می پوشند. برچسب ها: تاریخ و تکرار، امویان زمان، علی و همه حال،
همه می رویم و همه می بریم جسم و تنمان را ولی آنچه می ماند از ما جز هنر ما نخواهد بود. مرتضی پاشایی را تا روزی که خبر بستری شدنش رسانه ای نشده بود نمی شناختم و تا امروز که رحلت کرد او را درک نکرده بودم و نمی دانستم کیست. ولی جالب اینجاست که رفت ولی از زندگی بنده هم سهمی داشت. و سهم بنده آن چند ثانیه آرامشی است که از شنیدن صدای زیبایش در اخبار ساعت بیست و یک امشب نصیبم شد. مرتضی جان سفر به سلامت رفیق. آرامش ابدی نثار روح شیرینت باد.
برچسب ها: مرتضی پاشایی، آرامش، هنرمند،
شکایت کردن و به زندان رفتن پدیدۀ جدیدی نیست ولی وقتی دو اسطورۀ فوتبال که هر دو روزی در کنار هم بودند و حال امروز در مقابل هم هستند به نقطه ای می رسد که نهایت تعارضات خود را نشان می دهد قبل از هر نگاه حقوقی به ماجرا این فکر به ذهن می رسد که آیا ورزش ما بزرگتر ندارد؟ آیا پیشکسوتان ورزش نسبت به شکسته شدن حرمت افراد و علنی شدن مسائل درونی خانوادۀ ورزش که چیزی جز لوس شدن آن رخت ورزشی ندارد حساس نیستند؟ آیا نمی شود یک اختلاف درونی را قبل از آنکه تبدیل به بحران شود کدخدامنشی حل کرد و دامنۀ اخبار آن جامعه را مشوش نکند و سبو اخلاق و بزرگی را نشکند؟ شاید آنچه که در جامعۀ ما گذارد و آن نگاه عوامانه ای که به دلیل مشغلۀ مردم بالا گرفته و به شدت خود را از مشکلات مردم کنار می شکند دامن گیر بزرگان ورزشی ما هم شده و یا نسبت به مسائل کوچک آنقدر بی اهمیت شده ایم که وقتی تبدیل به شکسته شدن حرمت ها شود و ماجرا بحرانی گردد می گوییم ای کاش .... مشکلات را باید تا وقتی که به اندازۀ یک شکلات تلخ کوچک است حل کرد. همین...
برچسب ها: مایلی کهن، علی دایی، شاید سو تفاهم، بزرگان کجایند، دیر نشده، جنگ زرگری ترکیب اسمی جدیدی نیست و بسیاری از مطبوعات از آن
استفاده می کنند. مخصوصا امروز که بیان جنگ زرگری بین کاخ سفید و کنگره آمریکا بر
سر توافق جامع هسته ای با ایران از سوی بسیاری از صاحب تریبون ها عنوان شده است.
مفهوم جنگ زرگری را می توان اینگونه عنوان نمود که جنگ و غوغایی است ساختگی و جعلی
بین دو نفر، گروه و یا دستگاه و ... که به منظور فریفتن طرف سوم که مشتری و یا
رقیب هر دو می باشد بر پا می شود. حال سئوال ها این است که: آیا پروندۀ هسته ای ایران به دست افرادی
کاربلد و شایسته نیست؟ آیا وزرات امور خارجه و کارکنان آن با شرایط و اوضاع سیاسی
جهان آشنا نیستند؟ و آیا تیم مذاکره کننده و به تعبیری دولت مسئول از صلاحیت این
امر برخوردار نیست؟ پس چرا عده ای به طور مداوم بر طبل نشدنی بودن و ضرر کردن طرف
ایرانی می زنند؟ چرا تیم مذاکره کننده را با مشتری مقایسه می کنند که هیچ اطلاعی
از علم جواهر شناسی در بازار ندارد؟ آیا جنگ زرگری فقط از طرف مقابل می تواند شکل
بگیرد؟ برای رسیدن به پاسخ این سئوالات ( که
البته شخصی است ) دعوت می کنم مطالب زیر را دنبال کنید... ادامه مطلب برچسب ها: جنگ زرگری، تیم مذاکره کننده، دولت مسئول، نان به نرخ روز خوردن،
دسته های عزاداری، دیگ های حلیم، روضه و سینه زنی و طبل نوازی همه فرع است. اصل مرام حسینی است منش عاشورایی است که تبدیل به حاشیه شده و خبری نیست. آب و تاب دادن به داستان های تکراری که عصای سخنوران است و رنگ عوض کردن و اضافه کردن چند کلام جدید که محتوی کربلایی دارد مصداق این حاشیه سالاری هاست. چرا که با این همه تغییر در پوشش و کلام و ژست هیچ تغییری در مرامان ایجاد نمی شود که هیچ بلکه گاهی کدورت هم به خاطر همان ظاهر گرایی بیشتر می شود. عجب روزگار عجیبی.... ظاهرآرایی عاشورایی
برچسب ها: ظاهرآرایی عاشورایی، |
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |