آره و اینجوری شد که ما نمردیم
11 تا قرص خوردم
7 تا استامینوفن کدئین
4 تا ژلوفن
بهترین راه قرص برنجه اینا تاثیر نداش
و اینکه هنوز رو تصمیمم 90 درصد مصمم هستم
ولی نمیخوام کسی برنجه یا سعی کنه جلومو بگیره
گفتم اگه یه روزی تصمیمم 100 در 100 بشه
زندگی یسریا رو نابود میکنم
از دوس داشتنش دست نکشیدم و نمیکشم
لبخند دوستامو خیلی دوس دارم
به این نتیجه رسیدم که خیلی عاشقشونم
میخوام وانمود کنم هیچ اتفاقی نیفتاده
خودمو گول بزنم که همه چی اوکیه
آخه قراره ببرنم پیش یه روان پزشک
نمیدونم روان پزشک یا روان شناس
هرچی هس دوس ندارم باهاش حرف بزنم
البته خداروشکر الان نمیبرن بعد امتحانات
امروز بابام میگفت همش داری به خودت تلقین میکنی
گفتم پدر من تلقین چیه من تمام سعیمو میکنم
من میخوام اوکی باشم ولی دیگه خستم
گفت از چی؟ گفت تلقینو بذار کنار
گفت همه چی دست خودته
گفتم خیلی مزخرفه فکر کن دستم قطع شده
هی بگو تلاش کن در میاد
مگه میشه؟؟
من میخوام بخندم
میخوام به آینده فکر کنم
میخوام شاد باشم
ولی نمیتونم خب؟ از امشب استارت دوباره زدم
یه تلاش دوباره
شاید اینبار بشه ...