چه دادها کشیدم و نبودی بگویی "جانم"
چه اشک ها ریختم و نبودی بگویی "من که هستم"
از این می سوزم
که خدا می بیند مثل ماهی بیرون از آب
پرپر می زنم برایت
و بالم نمی دهد به سمت تو پر بکشم.
به خدا قسم
اگر
جاده کمی انصاف داشت
نگاه به بی میلی ِ تو نمی کرد؛
خودش بعدِ اینهمه انتظار
تو را به من بر می گرداند.