دیشب داشتم درس میخوندم
حدودا سر حرفم موندم و احساساتم نسبت بهش کاملا تحت کنترلمه
ولی فکرم نه
داشتم صداشو تو سرم پخش میکردم
به شیوه بالا پایین رفتن صداش فکر میکردم
دوره تناوب و اینا رو کار میکردم که تو فصل مثلثاتمون اومده
و یهو فکرم درگیرش شد
احساس کردم صداش متناوبه
تصورش کردم و لبخند زدم
یه مرور سریع کردم خاطراتمو و گفتم چقد دیوونه ای آخه :)