نمیدونم از کجا شرو کنم

خیلیی کلافم و خسته شدم

زندگی آروم نمیشه و هی من وعده الکی میدم که یه روز خوب میاد

میترسم بیاد و دیر باشه و شب قبلش لا به لا هق هقام خفه شده باشم

یا تو سیل اشکام غرق شده باشم

یا تو چار دیواری تیمارستان خنده های مصنوعیم زندونی شده باشم

چه تشبیهاتی!

نمیدونم چرا آدمای اطرافم همه کمر همت بستن منو برنجونن

که کلافم کنن و نذارن تو لاک تنهاییم با دیوونگیام و خاطراتم دیوونگی کنم

کنکور دیوونهه کنندس

تمام فکر و زندگیتو بهم میریزه

دارم به معنای واقعی میکشم عقب

من تا اینجا کم و بیش تلاش کردم

درسته یه شبایی اینقد بهم میریختم که تا یه مدت درسو ول میکردم

درسته نخوندم و الان معدلم شد این!

ولی یه وقتایی ام خوندم

تصمیم گرفتم مثل چی بخونم و برای همین رفتم پایگاه مطالعاتی!

ولی وقتی دیدن تایم مطالعم ازشون بالاتره

یا ترازام بالاتره

یا دیدن قاتیشون نمیشم و تو حال خودمم

شرو کردن به رنجوندنم :)

مگه من چیکارشون کردم؟

چرا آدما نمیذارن تو دنیای خودم آروم باشم؟

چرا اینقد مشتاقن لهم کنن؟

چرا من اینقد نازک نارنجی و خوردشدنی شدم؟

چرا حتی دوستی ندارم که راجب اینا باهاش حرف بزنم؟

چیشد اینقد تنها شدم؟

من عاشق تنهاییام بودم و احساس میکردم میتونم به خودم تکیه کنم

ولی الان احساس میکنم یکیو میخوام که بهش تکیه کنم

که داد بزنم و عصبانیتمو سرش خالی کنم تا آروم شم

اینقد بغلش گریه کنم تا جون بدم

خیلی دلم میخواد مامانمو بغل کنم و یه دنیا اشک بریزم

ولی مامانم با دیدن اشکام حالش بد میشه

حسش میکنم که چقدر غصه میخوره و حالش بد میشه

من خیلی دوسش دارم خیلی هوامو داشته و من دختر خوبی براش نبودم :)

من خیلی خستممم کاش یکی پیدا بشه امید الکی نده :)

من فقط یه جرعه آرامش میخوام :) چرا نمیتونم بش دست پیدا کنم؟


http://uupload.ir/files/219s_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B8-%DB%B1%DB%B3_%DB%B2%DB%B3-%DB%B2%DB%B9-%DB%B0%DB%B2.jpg


♥ چهارشنبه 10 بهمن 1397 ساعت 08:52 ب.ظ توسط Ftme نظرات()