امروز داشتم با علیرضا چت میکردم و طبق معمول چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم
نمیدونم گفته بودم یا نه که یه دختره هست که عاشقشه
چند بارم ب من از عشقش به اون گفته از عطرش تا همه چیش
ولی من ب روش نیاوردم انگار که نمیشناسمش
جونم براتون بگه که من با لب تابم و نرم افزارش هنگ کرد و اشتباهی پیام دادم
ینی پیامی که میخواستم برای اون بفرستم برای دختره فرستاده شد
دختری ول نکرد و به اینجا رسید ک گفتم رلشم!
نتونستم بگم رلش بودم
نتونستم بگم تو این سه سالی که میشناسمش دو سال رلش بودم
خیلی بهم ریختم ولی وانمود کردم بهم حال میده که خودمو خالی کنم
که دختره ولش کنه
ولی خیلی پررو بووود میگه من عاشقشم! میگه اگه تو دوسش داری من عاشقشم
گفتم جفتمون عاشق همیم میگه دروغ میگی اون دوست نداره!
نمیتونستم بگم راست میگی اگه دوسم داشت ولم نمیکرد
میگف نمیشه که من دوسش دارم
گف من عاشقشم مثل عشقای امروزی هم نه
ته دلم داشتم اتیش میگرفتم که یکی عاشق کسیه که اینقد دوسش دارم
گفتم فک کردی 3 سال باش موندم بدون اینکه دوسش داشته باشم؟
که تا یکی اومد گفت خیلی دوسش دارم بگم بفرما تقدیم شما؟
گفتم مث این میمونه عاشق یه مرد زن دار شی
به زنش میگی طلاق بگیر من شوهرتو دوست دارم؟
با وجود همه این حرفا گف نمیتونم دست بکشم ازش
گفتم احساست مهم نیست و میدونم برای اونم مهم نیست
پس شما یا هر دختر دیگه ای میتونه ادعا کنه عاشقشه ولی اون حتی نگاهم نمیکنه بهتون
اگه نگاه کرد برای خودتون ...
گفت اون به هیچکی نگاه نمیکنه
گفتم میشناسمش
گفت منم میشناسمش . اینجا دیگه دلم میخواست میزدم دهنشو پرخون میکردم
گفتم باشه اصن همتون میشناسینش همتونم عاشقشین
گفت نمیتونم ازش دست بکشم
اینقد عاشقش میمونم که بهش برسم
هرچی میگفتم میگف من دست نمیکشم
دیگه یه جا رسید گف منم رلشم ^_^ ینی قشنگ اور زده بود
گفتم یادم میمونه رفتم حرم برات دعا کنم
بقیش ادامه
حقیقتا تا جایی که حرفا رد و بدل میشد میخندیدم و برام مهم نبود
اون حق داره عاشق هرکی میخواد بشه و من نباید هیچ حرفی بزنم
ولی میدونستم ک عاشق این یکی نیست حداقل
ولی خب وقتی حرفا تموم شد کم کم احساس میکردم دارم داغ میشم
علیرضا گف ولی خدا میدونه چه حرفی برام درست کنه ها
گفتم همش گردن خودم باشه؟
گفت همه میفهمن
گفتم چیز خاصی نی که خیلیا رل دارن توام داری
که خب رلتو کسی نمیشناسه
گف خو این الان میره میگه تو رل منی
گفتم کی اهمیت میده؟ البته اگه عاشق کسی باشی و امکان از دست دادن اون باشه مهمه
که باز تهش من میرم حرف میزنم باهاش
گفت هزار نفر میگن بهم اینو وقتی بفهمن
گفتم توام میگی رله دیگه مگه چیه
گفت بگم اره رلمه؟ چی میگی؟
یکم اینجا حالم بد شد
نمیدونم چرا ولی بهم ریختم
گفتم اره مگه چیه
گفت نه نمیشه که
گفتم خوبگو نیست دروغ میگه
اون ک نگا نمیکنه و اینارو بش گفتم گف اره دیگه نگا نمیکنم واقعا
گفتم اره میدونم
بعد همه حرفایی ک بین من و دختره رد و بدل شدو نگفتم بش
کاراشو کرد گف خب تعریف کن
گفتم طولانیه اسکرینم نمیشه گرف هندزفریتو بیار زنگ میزنم میخونم تو فقط گوش کن
گف نمیشه و خندم میگیره و اینا که خب من حدس زدم توی جمع نشسته شاید
الانم که تیکه هایی از حرفام با دختره یا علیرضا رو نوشتم و اینا همش نبود
هنوزم نه اسکرین فرستادم ک بدونه چی گفتم ب دختره
نه براش خوندم
ولی بهم ریختم و داغ کرده بدنم و خوب نیستم
گفتم شاید نوشتن ارومم کنه
ب علیرضا گفتم اگه ازت پرسیدن و اینا حالا خواستی واقعیتو بگی
حداقل تا یه یه ماهی نگو نمیخوام دختره بفهمه دروغ گفتم . مرسی
گفتم وااو اوکی
همین دیگ تا این لحظه همین!