شب بیکار و روز بیدار
یا شایدم شب بیکار و روز خواب
به جایی رسیدم که نمیدونم باید به کی اعتماد کنم
راستش اصلن اعتماد نکردم و نمیکنم
دلم برا عشقم تنگ شده هق هق
(الکی مثلن منم عشق دارم خخخ)
دلم یه هیجاااااان بزرگ میخواد
خیلی وقته خودمو زدم به اون در
همه فک میکنن دیوونه شدم خخ
همه دیوونه ایم ولی فقط تیمارستانیا لو رفتن
این روزا رو چجوری میگذرونید؟
من که فقط خواب و گوشی و نت و اهنگ و این چرت و پرتا هه
امروز خواستم یکم چرت بنویسم تا وقتی یه چیزی برای نوشتن به ذهنم برسه
این کوچولو هم اسمش پریا هست (هر دوتا عکس)
تگرگ بیاد سنگ بیاد
نمیتونه حال منو بد کنه سیل بیاد سدم
جلو راهم اگه شیب بیاد چرخم
شیر بیاد هستم
باید چیزی مثه دیو بیاد درم
حال من عجیبه
یجوری که اصن خود من باورم نمیشه
زشت برام زیبائه
مثبت امروز فیل جلوم میخوابه
حال حاله بی تابه
نور میدم میخوام فانوسو چیکار
دنباله حال بد منی برو تو کار جادو و اینا
هیجان بالا نبضم تند بیدارم اولین نفر تنبل مُرد
حالمو خراب کنی امروز نمیشه
چنگ بندازی پوست نشون نمیده
تیکه هاتو بنداز ، بنداز یدونه دیگه
چهل تیکه شوت کن منو توپ تکون نمیده
از تو جاده خسته نیستم
راه زیاده
بازم جالبه بیشتر
خاموش ، آسون
اینا مال من نیست
اینا مال من نیست
امروز نه
شعله ورم قد یه خورشید
لبریزه سد انگیزه خشک نیست
میخواد گیر بده بهم کسی پشت میز
بگو بده بره امروزو نه
پرتاب پرواز سقف نداره من کهکشان ابعادم
منفی برسه هربار اخبار باز میگم بده بره امروز و نه
نمیکنم شرکت تو نفرتت
قصه هات غیبتت
اشتباست بالاست غلظتش
اینارو بده بره داشی امروزو نه
آره بده بره امروزو نه فردارو سعی کن ولی امروزو نیا
توان زیاده بخوام شُل برم محاله
نیروی خالص پشت من سواره
از تو جاده خسته نیستم
راه زیاده
بازم جالبه بیشتر
خاموش ، آسون
اینا مال من نیست
اینا مال من نیست
امروز نه