سلام ...
طبقه بندی: تفاوت، خاطره نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: صفر، امتحان، مسخره، امتحان مسخره، مسخره ترین روز، 23 تیر، وصیت نامه امام،
امیدوارم حالتون خوب باشه ...
این ترم دانشگاهی من نمیدونم چرا اینجوری شده !!!
5 بیست - 1 نوزده نیم - 1 نوزده - 1 ده
حالا نمره بعدیم خیلی باحاله :
صفر !!! اونم واسه وصیت نامه امام !!!
اره دیگه مسخره بودن خودشون رو ثابت کردن !!!
شماره استادم رو گیر آوردم و زنگ زدم !!!
فقط یه سوال داشتم :
من چطور صفر شدم ؟
خوب اگه شرکت کنی توی امتحان میشی 0/25 !!! ( بعدا میگین مرتضی الکی حساسه !!! )
میگه احتمالا تصحیح نکردم ... آخه برگه ها زیاده ...
تشکر کردم و قطع کردم !!!
ساعت 10شب بهم زنگ زد گفت برگه پاسخ برگ شما خالیه !!!
گفتم خالیه !!!
مگه میشه ؟؟؟
گفت اره خالیه !!!
یکم فکر کردم دیدم من 2 تا امتحان همزمان داشتم.
یکیش تستی بود یکیش تشریحی، اون امتحان تستی باید پاسخ برگش خالی میموند. ولی امتحان دیگه باید پاسخ برگش رو مینوشتی ...
حتما متوجه شدین چی شده، برگه ها جابجا شده !!!
مگه میشه ؟
یعنی انقدر مسخره !!!
استادش گفت شماره یکی رو میدم ببین چی میشه !!!
حالا باید منو بکشونن دانشگاه... مگه میشه بدونه اذیت کردن بیخیال بشن !!!
من نمیدونم چی بگم !!!
کلا علامت تعجبم.
جالبش اینه که این مسائل مشکل منه !!!
من باید حلش کنم نه دانشگاه !!!
بزارین همینجا تموم بشه تا پیوندها این بلاگ رو توی لیستش نذاشته !!!
ممنون از نگاه های قشنگتون ...
قشنگی دنیاتون دوبرابر ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: تفاوت، خاطره نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: صفر، امتحان، مسخره، امتحان مسخره، مسخره ترین روز، 23 تیر، وصیت نامه امام،
سلام ...
ببخشید بعضی وقتا نمیتونم اونجوری که شایسته شماست ، کلمات رو کنار هم دیگه بچینم ...
فردا روزیه که وقتی به پشتت نگاه میکنی میفهمی که نصف بهترین فصل سال گذشته ...
قبل از این نوشته یه پست نوشته بودم که غمگین بود - کلا پاکش کردم ...
چرا حال خودم بده شمارو درگیرش کنم ؟؟؟
بیاین با هم بخندیم !!!
بیاین اینبار به دردهامون بخندیم - ببنینیم که چقدر کوچیک و نابود میشن ... یبار امتحان کنید لطفا ( زیاد موارد رو جدی نگیرین فقط جنبه طنز داره )
بیاین با هم بخندیم به اون کسی که 4 سال منو نفهمید !!! بیاین باهم بخندیم به روز هایی که دوستش داشتم ولی دوسم نداشت !!!
بیاین باهم بخندیم به کسی که لیاقت منو نداشت !!! بیاین بخندیم به کسی که حالا بدونه من تنهاست ...
بیاین بخندیم به کسی که خوشبختی رو فقط توی اسکناس های توی جیبش میدید ...
بیاین بخندیم به کسی که روز تولدش رو بدترین روز عمرش میدونه ...
بیاین بخندیم به همه کسایی که مارو مسخره میکنن ...
بیاین بخنیدم به کسایی که مارو قبول ندارن ولی دوستمون دارن !!!
بیاین توی بدترین لحظه زندگیتون بخندین !!!
بیاین بخندین به اون روزی که دارین خودکشی میکنین و کسی دورتون نیست !!!
بیاین بخندین به دانشجویی که از صبح تا شب باید درس بخونه یعدش میاد خونه و تازه باید ظرف بشوره !!!
بیاین بخندیم به جوونی که بجای سرچ کردن و یاد گرفتن غذا ، داره توی اینترنت از احساسش مینویسه !!!
بیاین بخندیم به مردی که خونرو جارو میکنه !!!
بیاین بخندیم به روزای امتحان که تا صبح خواب نداشتیم و فقط میخوندیم ...
بیاین بخندیم به کنکور که فکر میکنه شاخه !!! ولی خودش میدونه که هیچی نیست !!!
بیاین بخندیم به دانشگاه آزاد که اسلامیه !!!
بیاین بخندیم به گلوله برفی که از دور میاد و میخوره بهتون ...
بیاین بخندیم به آدم برفی هایی که اصلا خوب در نمیان ....
بیاین بخنیدن به سه نقطه هایی که اصلا نمیدونم چرا میزارم !!!
بیاین بخندین به همین پست !!! که اصلا نویسندشم نمیدونه داره چی میگه ...
بیاین بخندیم به پستی که تکلیفش معلوم نیست که میخواد پاک بشه یا نه !!!
بیاین بخندیم به پاییز که فکر میکنه تنهاست ...
یه لبخند گنده بزنید - خواهش میکنم فقط یه خنده گنده به مشکلاتتون بزنین !!!
بشینین و ببینین که چقدر از اندازشون کم میشه ...
بیاین بشینیم و بخندیم به تمام درد های دنیا که کلا مسخره ان ...
زندگی همین لبخندی هست که میزنین !!!
همین لحظه - همین موقع که دارین این پست رو میخونین ...
زندگی کنین ... نه واسه دیگران ، بلکه فقط واسه خودتون ...
یا مهدی ...
طبقه بندی: احساس نویسی،
برچسب ها: بخندیم، درد، زندگی، خنده بزرگ، مسخره، پست مسخره، احساس نویس،