فـــــاخر چهارشنبه 29 شهریور 1391 05:45 ب.ظ نظرات ()
                    نقش هزار رنگ در قـالی زنـدگی زندگی یک قالی بزرگ است،

هر هزار سال یکبار فرشته‌ها قالی جهان را در هفت آسمان می‌تکانند،

تا گرد و خاک هزار ساله‌اش بریزد و هر بار با خود می‌گویند:

این قالی نیست که قرار بود انسان ببافد، این فرش فاجعه است …

با زمینه سرخ خون و حاشیه‌های کبود، و نقش برجسته‌های ستم …

فرشته‌ها گریه می‌کنند و قالی آدم را می‌تکانند و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می‌کنند.

 نقش هزار رنگ در قـالی زنـدگی

رنگ در رنگ، گره در گره، نقش در نقش …

قالی بزرگی است زندگی.

که تو می‌بافی و من می‌بافم، همه بافنده‌ایم

می‌بافیم و رج به رج بالا می‌بریم

زندگی

می‌بافیم و می‌گسترانیم

دار این جهان را خدا بر پا کرد و خدا بود که فرمود:

"ببافید"، و آدم نخستین گره را بر پود قالی زندگی زد

و هر که آمد، گره‌ای تازه زد و رنگی ریخت و طرحی بافت

و چنین شد که قالی آدمی رنگارنگ شد.

آمیزه‌ای از زیبایی و نا‌زیبایی، سایه روشنی از خوبی ها و بدی ها ...

دختران بهار

اما تو ای دوست من؛

گره تو هم تا ابد بر این قالی خواهد ماند،

طرح و نقشت نیــز،  www.infopanel.ir

و هزاران سال بعد،

آدمیان بر فرشی خواهند زیست که گوشه‌ای از آن را تو بافته‌ای.

دار قالی

تو با دستانی هنرمند و اندیشه هایی بس شگرف ...

كاش گوشه‌ای را كه سهم توست زیباتر از آنچه باید ببافی!!!

نقاشی

برگی از نوشته های عرفان نظر آهاری