اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.
هر روز به اون فروشگاه می رفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با او.
بعد از یک ماه پسرک مرد.
وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت، مادر پسرک گفت: که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد.
دخترک دید که iهیچکدام از سی دی ها باز نشده.
دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد.
میدونی چرا گریه می کرد؟
چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد.