[ سه شنبه 1391/05/10 ] [ 17:24 ] [ Eli ]
ღمــن مـــوسیـقــــی نفـــــرینــــمღحالـــم خـــوب است... امـــا گذشتـــه ام درد میکنـــد... |
ای خدای بزرگ تو چه باشی چه نباشی،من اکنون سخت به تو نیازمندم.تنها به این نیازمندم که تو باشی... [ یکشنبه 1391/05/8 ] [ 16:46 ] [ Eli ] "مرگ سیاه"سرنوشت شوم مردم زبونی است که به هر ننگی تن
میدهند تا"زنده بمانند"
[ یکشنبه 1391/05/8 ] [ 16:35 ] [ Eli ] مگر نمیدانی که بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست ؟
تا می توانی خر باش تا “” خوش باشی “” ! [ جمعه 1391/05/6 ] [ 13:35 ] [ Eli ] خداوندا...کفر میگویم پریشانم پریشانم چه میخواهی تو از جانم نمیدانم نمیدانم مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداوندا...تو مسئولی به آغاز و به پایانم... [ جمعه 1391/05/6 ] [ 13:21 ] [ Eli ] خداوندا از بچگی به من اموختند همه را دوست بدار حال که بزرگ شده ام و کسی را دوست میدارم میگویند: فراموشش کن... [ پنجشنبه 1391/05/5 ] [ 14:48 ] [ Eli ] انسان چرا بر خلاف همه ی جانوران بر روی دو پایش ایستاده است؟ ایستاده است تا به آسمان بنگرد... [ سه شنبه 1391/05/3 ] [ 16:01 ] [ Eli ] آه که چقدر فاصله ما دور است فکر میکنم هیچ وقت نرسی و من در کنار این دنیا تنها بمانم و تو همیشه منظره ی من باشی... [ یکشنبه 1391/05/1 ] [ 18:22 ] [ Eli ] من هرگز تعطیل نبوده ام،معذرت میخواهم از این خودخواهی،به خصوص از این کلمه که من هرگز تعطیل نبوده ام،میدانم تو را آزار خواهم داد، به یاد تعطیلی های خودت می افتی... [ شنبه 1391/04/31 ] [ 21:07 ] [ Eli ] هیچ کس به اندازه ی من نسبت به مذهب کینه ندارد، و هیچ کس هم به اندازه من به مذهب ایمان ندارد.... [ یکشنبه 1391/04/25 ] [ 17:12 ] [ Eli ] ۱۳۱۲ ♦ تولد ۳ آذر ماه ۱۳۱۹ ♦ ورود به دبستان «ابن یمین» ۱۳۲۵ ♦ ورود به دبیرستان «فردوسی مشهد» ۱۳۲۷ ♦ عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی ۱۳۲۹ ♦ ورود به دانش سرای مقدماتی مشهد ۱۳۳۱ ♦ اشتغال در اداره ی فرهنگ به عنوان آموزگار ♦ شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام السلطنه و دستگیری کوتاه ♦ اتمام دوره دانش سرا. بنیانگذاری انجمن اسلامی دانش آموزان ۱۳۳۲ ♦ عضویت در نهضت مقاومت ملی ۱۳۳۳ ♦ گرفتن دیپلم کامل ادبی ۱۳۳۵ ♦ ورود به دانشکده ادبیات مشهد و ترجمه کتاب ابوذر غفاری ۱۳۳۶ ♦ دستگیری به همراه ۱۶ نفر از اعضاء نهضت مقاومت ۱۳۳۷ ♦ فارقالتحصیلی از دانشکده ادبیات با رتبه اول ۱۳۳۸ ♦ اعزام به فرانسه با بورس دولتی ۱۳۴۰ ♦ همکاری با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نشریه ایران آزاد ۱۳۴۲ ♦ اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهای جامعهشناسی ۱۳۴۳ ♦ بازگشت به ایران و دستگیری در مرز ۱۳۴۵ ♦ استادیاری تاریخ در دانشگاه مشهد ۱۳۴۷ ♦ آغاز سخنرانیها در حسینیه ارشاد ۱۳۵۱ ♦ تعطیلی حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانی ۱۳۵۲ ♦ دستگیری و ۱۸ ماه زندان انفرادی ۱۳۵۴ ♦ خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد ۱۳۵۶ ♦ هجرت به اروپا و شهادت... [ جمعه 1391/04/23 ] [ 13:07 ] [ Eli ] وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغ می کند
پرهایش سفید می ماند،ولی قلبش سیاه میشود.دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست
اسراف محبت است. [ پنجشنبه 1391/04/22 ] [ 14:35 ] [ Eli ] بزگترین رنج ،این است که آدم باشد،بدون این که بداند برای چه هست؟؟ [ پنجشنبه 1391/04/22 ] [ 14:29 ] [ Eli ] متن زیر که گویا از دلنوشته های دکتر شریعتی است به نظر من که متن زیبا و درعین حال تاثیرگذاری است تا نظر شما چه باشد: [ پنجشنبه 1391/04/22 ] [ 14:26 ] [ Eli ] |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |