تو بری دووم نمیارم بدون تو یه روزم

من میترسم آخرم بی تو از این دوری بسوزم

تو بری تنهایی بدجوری تو این خونه میمونه

باید عکساتو بغل کنم تو تنهاییم دیوونه

تو بری بارون نمیاد دیگه

کاش بشه با اون روزا بازم بشه دیدت

تو بری قلبم میگیره برگرد

ببین این دستامم از دوریت یخ کرد

پرپرم نکن آسون

عاشقت شدم آروم

دیگه نکن زندگیمو باز داغون

گیج و بی قرار میشم

خاطراتت رد میشن

ببین عاشق ترینم از همیشم

تو بری بارون نمیاد دیگه

کاش بشه با اون روزا بازم بشه دیدت

تو بری قلبم میگیره برگرد

ببین این دستامم از دوریت یخ کرد

پ.ن: یادته این اهنگو دوس داشتی؟

یادته چقد از صدای خواننده خوشت میومد و من تقلید صداشو میکردم؟

یادته یه شب تقلید صدا کردم و ویس گرفتم ولی ویسای بعدی نتونستم؟!

وای ک چقدر دلم برای اون روزا تنگ شده


http://uupload.ir/files/oxi_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B3_%DB%B1%DB%B9-%DB%B4%DB%B5-%DB%B4%DB%B1.jpg



♥ سه شنبه 5 تیر 1397 ساعت 08:08 ب.ظ توسط Ftme نظرات()


پرویز من برای خوشبخت بودن به وجود تو احتیاج دارم

من تو را با هیجان یک عشق مقدس و پکی دوست دارم.

عشقی که تصور نمی‌کنم در دنیا نظیری داشته باشد

پرویز چه فایده دارد اگر یک بار دیگر به تو بگویم که تو را می پرستم

تو را به راستی می‌پرستم مگر تو خود این را نمی‌دانی؟

پرویز به من بگو با تنهایی چه می‌کنی برای من بنویس غذا چه می‌خوری و برنامه زندگی‌ات چیست.

پرویز من دیگر هرگز از تو جدا نمی‌شوم

این آخرین بار است من تنهایی را دوست ندارم

زندگی من با عشق تو توام شده و وجود توست که سیاه و تاریک می‌شود

نمی‌خواهم نامه‌ام را تمام کنم مهران از اتاق دیگر مرا صدا می‌زند

ولی من نمی‌خواهم این آخرین وسیله‌ای را که برای تسکین دردهای خود در دست دارم

ازدست بدهم

پرویز برای من نامه بنویس آنقدر بنویس که خسته بشوم

هر روز بنویس این آرزوی من است

و تو اگر مرا دوست داشته باشی به آرزوی من توجه خواهی کرد.

پرویز من از فردا مرتب برای تو کاغذ می‌نویسم و جریان زندگیم را به طور مفصل شرح می‌دهم

و از تو هم همین انتظار را دارم

اگر نامه‌ی امشب من بد خط و کثیف است مرا ببخش

زیرا آنقدر خسته هستم که اگر فکر و خیال تو راحتم می‌گذاشت

کنون در خوابی فرو می‌رفتم که انتهای آن فردا شب باشد.

پرویز بوسه های مشتاقانه‌ی مرا بپذیر .

به امید دیدار

#فروغ‌‌‌_فرخزاد

"از نامه‌های فروغ به همسرش پرویزشاپور"


http://uupload.ir/files/g6kf_photo_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B8-%DB%B0%DB%B6-%DB%B2%DB%B2_%DB%B1%DB%B2-%DB%B5%DB%B4-%DB%B3%DB%B5.jpg


♥ دوشنبه 4 تیر 1397 ساعت 12:20 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

تو هیچی از من نمیدونی؛

نه اون وقتی که مالِ هم بودیم میدونستی نه حتی الان میدونی.

تو نمیدونستی وقتایی که قهر میکردیم

من حالم بدتر از تو بود ولی سمتت نمیومدم

چون از خودم بدم میومد که اذیتت کردم

که خودخواهم و با همه بدیام باز تو زندگیت میمونم و با موندنم اذیتت میکنم

با موندم باعث میشم اخم کنی، بغض کنی...

تو نمیدونستی ولی

اون وقتایی که ازم دلخور بودی و تو به این نتیجه میرسیدی که من دوستت ندارم

من ساکت میموندم و فکر میکردم

چرا نباید اینهمه عشق از چشام معلوم باشه،

که چرا باید اوضاع جوری پیش بره که حتی یک لحظه ام شک کنی به تا این حد دوست داشتنِ من.

تو نمیدونستی و من

شبایی که تو حالت خوب نبود تا صبح این پهلو به اون پهلو میشدم و خوابم نمیبرد

تو نمیدونستی و من هزار شب از دلتنگی بغض کردم،تب کردم، مردم

و بهت نگفتم که مبادا فاصلمون بغض بکاره تو گلوت.

تو حالاام نمیدونی؛

که هنوز وقتی عکساتو نگاه میکنم و حس میکنم ناراحتی میمیرم،

که دلتنگی جوری رخنه کرده تو جونم که شده یه تیکه از تنم،

تو نمیدونی که دائم فکر کردن به خاطرات یکی که نمونده،نخواسته بمونه چه حالیه،

تو نمیدونی یکی بره و باز با همون شدت قبل کنارت نفس بکشه چه حالیه.

تو هیچوقت نمیدونی که پاک کردنِ اشکام با دستایِ خودم،

وقتی اشکام به این بهونه اومدن که دستات رو صورتم جا خوش کنه چه حالیه.

تو نمیدونی اونی که رفته جا پاش اونقدر محکم باشه که نذاره هیچکس بعدش بیاد چه باختیه.

تو هیچ وقت نمیدونستی چقدر دوستت دارم

تو هیچ وقت نمیدونی من میتونم تو اوجِ نداشتنت تا کجا تو دوستت داشتنت غرق بشم و باز نمیرم...


http://uupload.ir/files/lwr5_photo_۲۰۱۸-۰۶-۲۳_۲۲-۴۰-۲۰.jpg

♥ یکشنبه 3 تیر 1397 ساعت 11:23 ب.ظ توسط Ftme نظرات()

.: تعداد کل صفحات 2 :. [ 1 ] [ 2 ]