سرم خیلی درد میکنه - یعنی داره منفجر میشه ولی میخوام این پست رو توی این شرایط بنویسم.
امروز بالا خره فیلم سینمایی سر به مهر رو دیدم به اونایی که وبلاگ مینویسن این فیلم رو پیشنهاد میکنم فیلم قشنگیه !!!
این فیلم عامل اصلی شد که من این وب رو راه اندازی کنم - خیلی قشنگ بوود حتما پیشنهاد میکنم ببینید
امروز خیلی ها بهم لطف داشتند و بیشترین نظر هارو از زمان راه اندازی وبلاگ دریافت کردم - واقعا ممنونم ، نمیدونم دیگه چی بگم ...
امشب میخواستم درباره اعتماد به نفس بنویسم ولی به دلیل سر در و این که اصلا خاطره روزانه نداشتم دیگه ادامه ندادم - شاید یه روز دیگه...
امروز اولین روز محرم بود - به همه تسلیت میگم - امروز تصمیم گرفتم که دوباره نماز بخونم ولی امروز رو نخوندم فقط تصمیم گرفتم !!!
من قبلا نماز میخوندم ولی فقط یه ماه - هیچوقت از یه ماه بیشتر نشد یا پام میشکست یا دستم میشکست اصلا یه جوری اعتماد به نفسم له میشد که دیگه نمیخوندم - واسم دعا کنین که بتونم بخونم ... شما هم سعی کنین بخونین - احساس قشنگی به ادم میده ...
ماه محرم ...
هیچوقت شروعشو متوجه نمیشم یعنی الان هیچ حسی ندارم نسبت به دیروز ولی امروز با دیروز واسه خیلی فرق میکنه ...
همیشه من محرم رو توی عاشورا فقط درک میکنم و تا میخوام توی حالش قرار بگیرم تموم میشه ...
البته توی این یه ماه هر روزمون محرم بود واسه مسائلی که خودتون هم میدونین ( نگم بهتره )
هعی ...
نمیدونم چرا بعضی چیزارو نمیتونم خوب درک کنم ...
خدایا بهم کمک کن که بتونم درک خودمو درباره مسائل مختلف بالا ببرم.
درباره آهنگ هم یکی از بچه ها نوشته بود که قبل محرم خودمو خفه میکنم تا محرم ...
هعی ... خوش به حال بقیه که اهنگ گوش میدن ...
اهنگ های من که چهار فصل شده یعنی محرم و غیره محرم نداره همه روزا فقط دکلمه گوش میدم ( اگه گوش میدین توی نظرات معرفی کنید )
من ناراحت نیستم ولی - همه الان فکر میکنن که من داغون شدم که دارم از این اهنگا لذت میبرم ... نه
دکلمه ها قشنگن ... به شما هم توصیعه میکنم.
اینم بگم که من پست های خودمو مرور نمیکنم - املاء منم افتضاح هست - پس به بزرگواریتون ببخشید
به امید فردایی پر از زیبایی ....
طبقه بندی: احساس نویسی،
برچسب ها: ماه محرم، محرم، 22 مهر، خاطرات من، احساسات من، دنیای من، احساس نویسی،