به یادتم هنوزم ...
برای ZADS  
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو            دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدم‏ی تو
زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده            روز تولدم برام فرشتشو فرستاده
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه            خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه
تو، نمی اومدی پیشم من عاشق کی می شدم            به خاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
خدا مهربونی کرده تو رو سپرد دست خودم            دست تو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم
              
خیلی خوشحالم - محمد علیزاده 
ارسال پست
نه چشمانت آبی بود
و نه موهایت شبیه موج ها....
هنوز نفهمیده ‌ام
دریا که می ‌روم
چرا ... یاد تو می ‌افتم !!!
پوریا نبی‌ پور
سلام ...
امیدوارم حال تک تکتون خوب باشه ...

این چند روزه به قدری گره خوردم که هیچ دندونی نمیتونه بازش کنه !!!
یکی از تئوری های زندگیم اینه که من میتونم 5 تا کار یا مشغله فکری رو هم زمان تحمل کنم ...
دیروز داشتم لیست میکردم که من چنتا کار یا مشغله فکری دارم ؟؟؟
شده بود 13 تا !!!
وقتی لیست میکنی چه مشکلاتی داری خیلی کوچیک به نظر میرسن ولی اگه فقط به یکیشون فکر کنی، ازش یه غولی درست میشه که روز به روز نابودت میکنه !!!
از این 13 تا 5 تاشو انتخاب کردم گفتم من اینارو انجام میدم بقیه بمونه واسه بعد ...
مامانم همیشه بهم میگه ؛ " کار هارو به اندازه توانت سعی کن انجام بدی ...    هیچ کس بیشتر از تواناییت از تو چیزی نمیخواد ..."

دیشب داشتم به این فکر میکردم که اگه این شرایط و لیستی که من درست کردم یه بیماری خاص اضافه کنیم چی میشه ؟
مثل این میمونه که یه ساختمونی که توی این مدت درست کردی رو یکدفعه نابود ببینی ...
همیشه یاد گرفتیم نیمه خالی لیوان رو ببینم در حالی که خیلی از قسمت هاش پره !!!

خدایا شکر ...
خدیا شکرت بخاطر این که بدنم سالمه و میتونم نفس بکشم ...
خدیا شکرت بخاطر این که هنوز خیلیا موندن که دوسم دارن ...
خدیا شکرت بخاطر این که سفره ام هر روز پهنه ...
خدیا شکرت بخاطر این که این شرایط رو برام قرار میدی تا من به توانایی های تو و خودم ایمان بیارم ...
خدیا شکرت بخاطر این که حس خوبی هر روز به هممون هدیه میدی ...
و...


مواظب خودتون باشین ...
قشنگی های دنیاتون دو برابر ...
یا مهدی ...


پی نوشت : چند روزه خیلی درگیرم ...
ببخشید اگه نمیتونم به پیام هاتون سر وقت جواب بدم و شاید خیلی کم بتونم توی این وب پست بزارم ...
ممنون میشم واسم دعا کنین ...
ممنونم از همتون واقعا با نظرتون منو خوشحال میکنین ...




طبقه بندی: خاطره نویسی، موضوع آزاد،
برچسب ها: خدایا شکرت، خدایا شکر، درگیری ذهنی، لیست، لیست مشکلات، خدایا ...، دعا،
تاریخ : جمعه 25 تیر 1395 | 12:48 ب.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات
امروز اولین روز آبان هست - مهر هم تموم شد ...
ممنون از شما که انقدر لطف دارین به این وبلاگ - واقعا نمیدونم چطور تشکر کنم ...
دیروز یکی از بهترین روز های من بود - یعنی شرکت توی مراسم دیشب یه حسی رو بهم منتقل کرد که انتظارشو توی محرم داشتم.
امیدوارم عزاداری همتون مقبول درگاه حق باشه ...
احساس میکنم توی پست قبلی یکم زیاده روی کردم - چون دیشب کسایی رو دیدم که احساس میکنم دلاشون پاک شده بود ...
واقعا نمیدونم چی بگم !!!    خدایا شکرت ...   انگار حرف های پست قبلیمو شنیدی - خدایا ممنونم که بعضی وقتا یه چیزایی به ما نشون میدی که قشنگتر از اون وجود نداره ...
دیشب با تمام وجود داشتم محرم رو حس میکردم ...
من سعی میکنم درخواست خیلی کم داشته باشم - ولی اینبار میخوام از شما یه درخواستی کنم ...
پارسال محرم یکی از اهالی روستامون سرطان داشت. یه بچه کوچیک بود - پدرش گفته بود توی محرم هر کمکی که میخواین بهتون میکنم ...
کمک کرد واسه یه کار قشنگی که داشت توی روستامون انجام میشد - پسرش شفا پیدا کرد ...
این چیزایی هست که دور اطرافمون زیاد دیده میشه ...
دیشب توی مسجد یکی رو دیدم که پارسال خوب بود و با روحیه و عالی - امسال سرطان گرفته بود ...
بازم همون روحیه رو داشت - این یکی بزرگ بود و زن و دوتا بچه داشت ...
هعی ...
با دیدن اون صحنه خیلی بهم ریختم - فقط یه چیزی از خدا خواستم ...
خدایا با بقیه کار ندارم ، توی محرم امسال هم انقدر که باید ،  انتظار هاتو برآورده نکردم - خدایا هیچ درخواستی ازت ندارم  ...
فقط شفای بیماران لاعلاج رو ازت میخوام - خدایا سخته دیدن کسایی که دوسشون داریم و سال ها توی محرم سینه زدن ، با سر و صورت شیمی درمانی شده ...
خدایا من هیچی نمیخوام ...   هیچی...   انقدر قبلا دوستم داشتی و من هیچ کاری نکردم - دیگه ...
خدایا سخته کسایی که دور اطرافمون هست رو توی تخت ببنیم - خدایا تو بزرگی ...   مهربونی ...   سال بعدی رو قشنگ تر از امسال کن 
از هرکسی هم که این متن رو میخونه خواهش میکنم برای شفای تمام مریض ها دعا کنه ...  برای کسایی که محرم پارسال بودن ولی امسال پیشمون نیستن ...
فردا عاشوراست ...
یکی از قشنگترین روز های عمرم توی روستامون ...
خیلی قشنگه ...   یعنی فوق العادست ...
دوست ندارم اون روز رو با هیچ چیزی عوض کنم.
شاید بعد عاشورا چند روز نتونم بیام ...
دلم برای تک تکتون تنگ میشه ...  

همتون موفق باشین 

پی نوشت : ممنون از کسایی که توی نظرات از کار من اشکال میگیرن - خیلی دوست داشتم.
ممنون از کسایی که توی نظرات به جمله ی قشنگ پست هام اساره میکنن و کمکم میکنن واسه بهتر نوشتن.
اگه میتونین مشکل نگارشی و... هم از پست هام بگیرین . هر نظری دوست دارین بفرستین !!!
درمورد متن اهنگ ها هم بگم که توی نظرات بگین که این اهنگ براتون چند درصد قشنگ بود.




طبقه بندی: احساس نویسی،
برچسب ها: احساس نویس، احساس نویسی، محرم، 9 محرم، ماه محرم، شفای بیماران، دعا،
تاریخ : جمعه 1 آبان 1394 | 10:40 ق.ظ | نویسنده : سجاد 1 | نظرات

  • شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات