منوی اصلی
حکمت و حكایت
شفیعی مطهر شخصیت کمیاب و کیمیا و نادری است که تسلط ستایش انگیزی بر کلام دارد. ما هنوز کسی با این لیاقت قلمی در ایران نمی شناسیم.
  •  و همه به دنبال یک لقمه نان!

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • تکبّر سواره و ذلّت پیاده !

     

    خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ هُوَ رَاکِبٌ فَمَشَوْا مَعَهُ فَقَالَ أَلَکُمْ حَاجَةٌ فَقَالُوا لَا وَ لَکِنَّا نُحِبُّ أَنْ نَمْشِیَ مَعَکَ فَقَالَ لَهُمُ انْصَرِفُوا فَإِنَّ مَشْیَ الْمَاشِی مَعَ الرَّاکِبِ مَفْسَدَةٌ لِلرَّاکِبِ وَ مَذَلَّةٌ لِلْمَاشِی.

    در سیره حضرت علی (ع) می خوانیم : 

    روزی برای رفتن نزد اصحاب خود سوار بر مرکب شد و حرکت کرد . در بین راه، عده ای از یاران در پی وی، به راه افتادند. حضرت متوجه آنان شد و فرمود:

    حاجتی دارید؟

    عرض کردند : نه ای امیرمومنان، بلکه دوست داریم که همراه شما باشیم. 

    حضرت فرمود :

    « اِنصَرَفوا فَإنّ مَشی الماشی مَعَ الراکبِ مَفسدَه لِلرّاکبِ وَ مَذلّه لِلماشی »

    پی کار خود روید، چه اگر پیاده ای همراه سواره رود، اسباب تکبّر سواره و ذلّت پیاده می گردد.

    مسئولانی که ادعای پیروی از این امام هُمام را دارند،چرا مردم را از این حرکات زشت و ذلّت آور (دویدن به دنبال خودروی خود) بازنمی دارند؟!

    #شفیعی_مطهر

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  هرگز از مرگ نهراسیده ام

    هرگز ار مرگ نهراسیده ام ....

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  •  بهترین تحلیل شهادت علی(ع)

    از دانایی پرسیدم :
    نظر شما در مورد مولا علی (ع) چیست؟
    ایشان پرسید : بهترین مکان کجاست ؟
    گفتم : مسجد.
    پرسید : بهترین جای مسجد کجاست ؟
    گفتم : محراب.
    پرسید : بهترین عمل چیست؟
    گفتم : نماز.
    پرسید : بهترین نماز ؟
    گفتم نماز صبح .
    پرسید : بهترین قسمت نماز؟
    گفتم: سجده.
    پرسید : بهترین قسمت بدن ؟
    گفتم : سر.
    پرسید : بهترین قسمت سر ؟
    گفتم پیشانی.
    پرسید : بهترین ماه؟
    گفتم رمضان.
    پرسید : بهترین شب؟
    گفتم: شب قدر.
    پرسید : بهترین نحوه مردن ؟
    گفتم شهادت.
    آن گاه به من گفت :
    مولا علی در ماه رمضان، در شب قدر، در مسجد، در محراب مسجد ،در حال نماز ،
    نماز صبح، در سجده نماز فرق مبارکش شکافت !

    یعنی هنوز مات و مبهوت این نتیجه گیری بسیار زیبا هستم‌.

    شهادت حضرت علی علیه السّلام تسلیت باد!

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
  • آخرین ویرایش: یکشنبه 5 خرداد 1398 05:09 ب.ظ
    ارسال دیدگاه
  •  زخم ننگین #ترکمنچای

    ✅ این قطعه تاریخی را از زبان #عباس_میرزا بخوانید تا روشن شود که زخم ننگین #ترکمنچای چگونه ایجاد شد و تشابه آن با روزگار فعلی را از دریچه عقل و منطق خود بسنجید :

    ♦️سیزده سال و یک ماه از پایان جنگ اول ایران و روس گذشته بود که جنگ دوم شروع شد و من دیگر نه آن جوان ناآزموده بودم که به راحتی وارد کشمکش شوم ، در این سیزده سال اختلافات مرزی که بین طرفین پدید می‌آمد با رفت‌وآمد و آدم‌ و کاغذ حل می شد و سفرای دو کشور با احترام در کشور دیگر پذیرفته می‌شدند.  

    عامل جدیدی که بهانه‌ای برای آغاز نبردی دیگر باشد رخ نداده بود و تنها بهانه زخم‌های باقی مانده از جنگ اول بود و نیز توطئه‌های اشراف قاجار برای از چشم شاه انداختن و سرنگونی من با یاری گرفتن از علما.

    ♦️بدین ترتیب غوغای جهاد با #روسیان_کافر بالا گرفت و مراجع و در رأس آنان «سید محمد مجتهد» برای واداشتن دولت برای آغاز جنگ ، از کربلا به دارالخلافه تهران مهاجرت کردند ، به ملاقات آقایان رفتم و سعی کردم مشکلات ورود در جنگی تازه را برایشان توضیح دهم . سید محمد در صدر اتاق نشسته بود و بی آن که نگاهی به من کند در سکوت به سخنان من گوش می داد و گاهی نفسی از قلیان می گرفت ، عرض کردم :

    ♦️آقایان البته می توانند با چرخش قلم فتوای جهاد صادر کنند ولی اجرای آن مشکل است ، از یک مشت روستانشین یا شهرنشین که برای جهاد راه افتاده‌اند در برابر یک سپاه عظیم آموزش دیده و مسلح کاری ساخته نیست . جنگ جنگاور و سلاح کامل می‌خواهد . جنگ ، جیره و مواجب می‌خواهد . جنگ پول می‌خواهد . سرباز پوشاک گرم و اسلحه و آذوقه می خواهد !!

    ♦️یکی از آقایان گفت : چرا دولت پول ندارد ؟ چه بر سر جواهرات نادری آورده‌اید ؟ گفتم : آن جواهرات در خزانه است ولی جواهر را به راحتی نمی‌توان به پول تبدیل کرد ، اگر بخواهیم آن را یک مرتبه بفروشیم از ما نمی‌خرند و اگر یکایک بفروشیم عایدات آن در برابر مخارج سنگین جنگ هیچ است . تصور آقایان از جنگ غزواتِ #بدر و #احد است ولی زمانه عوض شده ، در جنگ قبلی به قدر کافی مردان‌مان به خاک افتادند چرا باز بخواهیم خلق الله را به کشتن دهیم !!

    ♦️در اینجا سید محمد که گویی از توضیحات من حوصله اش سر رفته بود سرش را بلند کرد و با صدای لرزان و چهره ای عبوس گفت : 

    حضرت والا بدانند که ما به اینجا نیامدیم که با این حرف‌ها دوباره به عتبات بازگردیم ، این سخنان شاهزاده ، ظنی را که از قبل در  اسلام‌خواهی ولیعهد بوده مع الاسف تقویت می کند ، به چه مناسبت از طرف ولیعهد در جراید لندن و پاریس از فرنگیان برای زندگی در ایران دعوت می‌کنند ؟ پای فرنگی به ایران باز شود که چه شود ؟ این تنبان‌های تنگ و چسبناک چیست که به بهانه چابک کردن و اصلاح امر نظام بر تن قشون مسلمین می کنند ؟ به چه دلیل در دارالسلطنه تبریز چاپخانه زدید و کتاب تاریخ اروپا چاپ می کنید که مردم به جای قصص انبیا با اطوار معاش فرنگیان آشنا شوند ؟؟

    ♦️سرانجام اصرار مجتهدین کار را بر من تنگ کرد و چون اجماع خواص و عوام را در این باب مشاهده کردیم به جنگی دیگر رضایت دادیم ، این جنگ هم چند ماه طول کشید و به رغم پیروزی‌هایی که در ابتدا به خاطر غافلگیری روس‌ها کسب کردیم در نهایت ایران شکست خورد و در ناحیه‌ای میان زنجان و میانه که روس‌ها تا آنجا پیش آمده بودند عهدنامه ترکمانچای منعقد گردید . 

    مطابق این عهدنامه نخجوان و ایروان هم از دست رفت و چون روسیه طرف ایرانی را آغازگر جنگ معرفی می نمود درخواست غرامت سنگینی از ایران کرد و تخلیه خاک ایران را مشروط به پرداخت اقساط آن غرامت دانست . من و سربازانم صادقانه تا آخر جنگیدیم .

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه

  • بسم الله الرحمن الرحیم

    آخرین ویرایش: جمعه 3 خرداد 1398 09:18 ق.ظ
    ارسال دیدگاه
  •  تقلید کورکورانه!

    ❇️

    آخرین ویرایش: - -
    ارسال دیدگاه
تعداد صفحات : 5 1 2 3 4 5
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات