غازها و عقاب ها
هرگز نباید عقابها را به مدرسهی غازها فرستاد و نباید افکار دستوپاگیر غازها، فکر عقابها را مشغول کند. کسی که مثل غاز است و مثل یك غاز هم تعلیم داده شده، نمیتواند درست پرواز کند و به خار و خاشاک گیر میکند و مانع پروازش میشود. ولی عقاب رسالتش اوج گرفتن است.
بهتر است با قوانین غازها و عقابها بیشتر آشنا شویم:
غازها، همه بهمانند یکدیگر فکر میکنند و همیشه هم ادعا دارند که فکرشان درست است. افکارشان کپی شده است و خلاقیتی ندارند. اکثر مواقع نیز همگی باهم به نتایج یکسان میرسند.
در حالی که عقابها میدانند زمانی که همه مثل هم فکر میکنند، در واقع اصلا کسی فکر نمیکند.
غازها همیشه جای همدیگر تصمیم میگیرند و استقلال فکری ندارند؛ بنابراین یا دیر به بلوغ فکری و عاطفی میرسند یا اصلا بالغ نمیشوند.
اما عقابها به خلاقیت ذهن هرکس اعتقاد دارند و در زندگی، به كسی ماهی نمیدهند، بلكه ماهیگیری را به افراد میآموزند. بهطوریکه در محلهی عقابها هرکسی جای خودش باید فکر کند و کسی مسئولیت زندگی شخص دیگری را بهعهده نمیگیرد.
غازها از جسمشان بیشازحد و بدون فکر کار میکشند و تمام توان خود را به کار میگیرند، اما معمولا به نتایج مطلوب نمیرسند.
درحالیکه عقابها، اول تمام جوانب کار را در نظر میگیرند، باتوجه به تجارب قبلی و برنامهریزیهای ذهن خلاقشان تصمیم میگیرند و بعد شروع به کار میکنند.
غازها حریم شخصی ندارند و بارها و بارها وارد حریم خصوصی دیگران میشوند، زیرا خودشان افراد محترمی نیستند.
اما عقابها به حریم شخصی هر فردی احترام میگذارند و با قاطعیت به افرادی که وارد حریم خصوصی آنها میشوند تذکر میدهند.
غازها باید همه را راضی نگه دارند و تمام تلاششان در روابط این است که همهی انسانها، از آنها راضی باشند و اگر به این مهم دست نیابند، احساس خلاء میکنند. بنابراین برای خودشان ارزش چندانی قائل نیستند.
درحالیکه عقابها میدانند که بهدست آوردن رضایت همهی افراد امکانپذیر نیست و نیمی از مردم همیشه با نیمی از افکار آنها مخالفند و این وظیفه یک عقاب نیست که مخالفانش را راضی نگه دارد.
غازها "نه" نمیگویند و دائما شاکی هستند که چرا باید اینهمه به دیگران توجه کنند.
اما عقابها در مواقعی که لازم است به راحتی "نه" میگویند.
غازها شرط اول ارتباط را صمیمیت بیش از حد میدانند.
درحالیکه عقابها شرط اول ارتباط را احترام متقابل میدانند.
غازها زودباور هستند و به همه اعتماد میکنند؛ بنابراین بارها آسیب میبینند.
اما عقابها میدانند که برخی از افراد با آنها دشمنی میکنند؛ آنها دشمنانشان را میبخشند، ولی به آنها اعتماد نمیکنند.
غازها از تجربیات حاصل از شکستها درس نمیگیرند و اشتباهاتشان را تکرار میکنند.
درحالیکه عقابها بعد از گذراندن سختی و مشکلات، به فکر پذیرش مسأله و درسهایی که شکست به آنها میدهد هستند.
غازها یا احساسی عمل میکنند یا منطقی.
اما عقابها میدانند که در دورانی از زندگی باید از مغز منطقی استفاده کرد و در دورانی دیگر باید به حرفهای دل گوش داد.
غازها از اشتباهکردن میترسند و این باعث میشود به شکل افراطی محتاط باشند و دست به عمل جدیدی نزنند.
درحالیکه عقابها دائماً بهدنبال فعالیتهای جدید هستند و میدانند این اشتباهات است که به آنها درسهای جدید میدهد.
غازها همیشه میخواهند در همهی امور دخالت کنند و برایشان فرقی ندارد که لایق مسؤلیتی که میگیرند هستند یا نه.
اما عقابها میدانند چه کارهایی را میتوانند انجام دهند و چه جایی باید اعلام کنند که از عهدهی مسؤلیتی برمیآیند.
وین_دایر