๑۩۩๑ آدمیـت ๑۩۩๑ | ||
|
نمی دونم کدوم بدتره؛ اینکه از دست داده باشمش یا اینکه بفهمم اصلا چیزی برای از دست دادن وجود نداشته...
در دین من بوسیدنت قبل از خواب از واجبات است دور که باشی... بوسیدنِ عکست حکم تیمم است وقتِ بیآبی....
دلم برایت تنگ شده همانقدر که نمیدانی همانقدر که نمیفهمی...
از چی میترسی؟ از جای پاهات رو برف؟ می ترسی بفهمن کجا بودی و کجا میری؟ نترس، صبح که آفتاب بزنه همه برف ها آب میشن، همه جای پاها پاک میشن... از جای پاهات رو دل ها بترس، گرمای آفتاب که چیزی نیست، گرمای جهنم هم نمی تونه پاکشون کنه!
تا حالا شده است حرفهایت با یک نفر تمامی نداشته باشد؟! تا حالا شدهاست نفهمی زمان با چه سرعتی گذشته؟! و تا حالا شده است با یک نفر فقط بعد از چند کلمه حرف زدن خسته شوی و دیگر دلت نخواهد به حرف زدن ادامه دهی؟! دست خود آدم نیست! بعضیها عجیب به دل مینشینند *اصلا دلت جذب دلش میشود* رفیق دلش میشود! به عقیده ی من هرگاه حرفهایت با آن یک نفر تمامی نداشت... و آفتاب طلوع کرد و شما هنوز مشتاق به حرف زدن بودید... شما فراموش نشدنیترین آدمهای زندگی هم هستید! :)
بیشتر وقتا آدما رو كم كم از دست میدیم. فقط مشكل اونجاست كه اینو یهویی میفهمیم
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |