๑۩۩๑ آدمیـت ๑۩۩๑ | ||
|
امروز قلبت برایم دست نیافتنی ست اما عشق این داستان پر دلهره و اضطراب همچنان ادامه دارد کسی می داند؟ چه چیزی لذت بخش تر از این است که دلت بلرزد وقتی اسمش را شنیدی که دلت آشوب شود هرگاه عکسی از او دیدی ! پایان یک رابطه پایان عشق نیست و این زیبا ترین غم انگیز دنیاست پشت سیاهی های دنیایمان سیاهی بود معشوقه ام بودی هستی نخواهی بود تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی
از آلبوم عكس با احتیاط عكس هاى عشاق پیشین ات را حذف كرده بودى. از آن ها فقط یك جاى خالى مانده بود. به آن قیچى ها فكر مى كنم و از عاقبت خود آگاه مى شوم
+ میدونی فرق بین درد و رنج چیه؟ - چه فرقی میکنه؟ وقتی دوتاشون بدن + وقتایی که باهات حرف میزنم و حواست پیش یکی دیگه س،این میشه رنج! - خب درد چیه اونوقت؟؟ + که با این حال باز دوستت دارم
محبوبم...! گفته بودی که دوستم نخواهی داشت؛ گفته بودی که نفرتی ملول را؛ جایگزین عشق آتیشنت خواهی کرد. و چیزهای بیشتری هم گفته بودی: "که روزی خواهی رفت که دور خواهی شد و از هزارتوی خاطرات جا مانده هیچ یک؛ مانعی برای این گسستگی نیست..." گفته بودم تا به حال...؟! که رفتنت و دوری که نفرت بی کرانت و خاکسترِ سردی که از عشق بی مثالت به جا مانده... حتی خروارها خاطرات کهنه و دوریخته ات، یقینی ست که از عشق دارم! گفته بودم تا به حال ...؟! که دوستت داشته ام که دوستت دارم و دوستت خواهم داشت!
بی تابم.. شبیه ِ زنی که کودکش را به خاک سپرده، و گهواره ی خالی َ ش را تاب می دهد..
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |