๑۩۩๑ آدمیـت ๑۩۩๑ | ||
|
خدایا…. برچسب ها: آدمیت، اگر تو ثروتمند باشی، سرما یک نوع تفریح می شود تا پالتو پوست بخری، خودت را گرم کنی و به اسکی بروی. اگر فقیر باشی برعکس، سرما بدبختی می شود و آن وقت یاد می گیری که حتی از زیبایی یک منظره زیر برف متنفر باشی !!! کودک من! تساوی تنها در آن جایی که تو هستی وجود دارد، مثل آزادی! ما تنها توی رَحِم مادر برابر هستیم برچسب ها: آدمیت، در زندگی روز هایی
می شود در زندِگیت روزی هم می شود و امان از آن زمانی که بیــــــــــا جانـم
برچسب ها: آدمیت، نگران من نباش... زنده ام نفس
میکشم... و دلتنگی هایم را دیگر بغض نمی کنم میگذارم چشم هایم ببارند...
زمستان اگر دلت را سبک نکنی اگر با درخت ها ی بی برگ با غروب سخت اش هم دردی نکنی تمام فصل های دیگر حس می کنی چیزی را .... حسی را گم کرده ای... حالا رفیق آمده ام بگویم... خوبم. نفس می کشم... هنوز شعر می خوانم... شعر می گویم..... می نویسم . . .
با هر بهانه ای این روزها می بارم با هر برگ که از شاخه فرو می افتد و با هر پرنده ای که می خواند هر قطره بارانی که میبارد و هر نسیم خنکی که به صورتم می وزد .. زنده می شوم و امیدوارم که خداوند هنوز از بشر نا امید نشده است برچسب ها: آدمیت، حالم توپ است...
توپِ توپ
تهدید کرده : اگر بار دیگر بیافتد... با کارد تیکه پاره اش میکنم!
برچسب ها: آدمیت، تو را گم كرده ام وحالا لحظه های من گرفتار سكوتی سرد و سنگینند و چشمهایم كه تا دیروز به عشق از شادی می درخشیدند نمیدانی! چه غمگیند یه پروانه رو توی دستات می گیری بعدش می خوای ببینی زنده س؟ آرووم انگشتاتو باز میكنی .... فرار میكنه محكم بگیری .... می میره
دوست داشتن هم چیزی مثل همین ماجراست برچسب ها: آدمیت، |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |