خدا
 
            
            
 
            
            ۱. بهم قول داده فراموشم نمیکنه هیچچچ وقت! بعد درست در اوج این قول و قرار بهش زنگ میزنی بهت میگه : ببخشید شما؟؟!!!
 وسط گریه ها ب سختی فهمیدم دیروز عصرش خاله و شوهر خاله ش تو تصادف کشته شدن و دوتا دخترخاله هاش یکی شون با اسیب معزی و هوشیاری پایین تو ICU هست و کوچیکه هم با شکستگی متعدد لگن و اندام....
 وسط گریه ها ب سختی فهمیدم دیروز عصرش خاله و شوهر خاله ش تو تصادف کشته شدن و دوتا دخترخاله هاش یکی شون با اسیب معزی و هوشیاری پایین تو ICU هست و کوچیکه هم با شکستگی متعدد لگن و اندام.... تا قبل اینکه سر ب سرم بداره بش سریع گفتم چه اتفاقی براش افتاده. متاثر شد اما بعد با همون لحن شوخ گفت حالا ک خودت مرخصی دادی خودتم مریصاشو ببین.
 تا قبل اینکه سر ب سرم بداره بش سریع گفتم چه اتفاقی براش افتاده. متاثر شد اما بعد با همون لحن شوخ گفت حالا ک خودت مرخصی دادی خودتم مریصاشو ببین.  و جالب اینجاست ک همکار ما توی این ۳روز حتی یه پیام ب رییس نداده ک من چرا رفتم و کجا رفتم و کی برمیگردم!! ( اینم شده دستمایه ی خفت دادنه ریییس ب ما!)
 و جالب اینجاست ک همکار ما توی این ۳روز حتی یه پیام ب رییس نداده ک من چرا رفتم و کجا رفتم و کی برمیگردم!! ( اینم شده دستمایه ی خفت دادنه ریییس ب ما!) و باز اون لبخند و نگاه زشت.
 و باز اون لبخند و نگاه زشت.بحث عشق رو در پستی ک قراره درباره سریال شهر.زاد بنویسم ادامه میدم!
 گفتم ممنون. دوباره میگه : نه بیا با هم بریم برسونمت!! گفتم مرسی وسیله هست. و تو دلم گفتم اگه من و تو اخرین ادمهای روی زمین باشیم و یه دونه گرگ هم باشه من با گرگه میرم اما با تو نه!
 گفتم ممنون. دوباره میگه : نه بیا با هم بریم برسونمت!! گفتم مرسی وسیله هست. و تو دلم گفتم اگه من و تو اخرین ادمهای روی زمین باشیم و یه دونه گرگ هم باشه من با گرگه میرم اما با تو نه! ( یه لحظه حس کردم منو برق گرفت!) ازون ب بعد هر ماه ک میومد اول میومد منو میبوسید منم حس برق گرفتگی بهم دست میداد بعدش دیگه حرفشو میزد...
 ( یه لحظه حس کردم منو برق گرفت!) ازون ب بعد هر ماه ک میومد اول میومد منو میبوسید منم حس برق گرفتگی بهم دست میداد بعدش دیگه حرفشو میزد... ( همه رو برق میگیره مارو چراغ موشی!!!
 ( همه رو برق میگیره مارو چراغ موشی!!! )
 ) .... گفتم اخییی! احتمالا زن و بچه ش فهمیدن میومده اینجا منو ماچ میکرده!!!
.... گفتم اخییی! احتمالا زن و بچه ش فهمیدن میومده اینجا منو ماچ میکرده!!!

سلام.
 ازونجا ک تو عروسی غریب بودیم اخرای باغ نشسته بودیم و بقول این دوستمون عروس هم اونقد خوشگل نبود ک حرص بخوریم وااااای چرا دوریم و درست نمیبینیمش!!
 ازونجا ک تو عروسی غریب بودیم اخرای باغ نشسته بودیم و بقول این دوستمون عروس هم اونقد خوشگل نبود ک حرص بخوریم وااااای چرا دوریم و درست نمیبینیمش!!
 ) ووو
) ووو کلا منو خیلی دوست داشت اونقد ک صدای دوستای دیگه رو دراورده بود!! منم خیلی دوسش داشتم و بهش وابسته بودم انقد شب جشن فارع التحصیلی از خداحافطیش دلم گرفت حس میکردم دیگه هیچکسو ندارم...)
 کلا منو خیلی دوست داشت اونقد ک صدای دوستای دیگه رو دراورده بود!! منم خیلی دوسش داشتم و بهش وابسته بودم انقد شب جشن فارع التحصیلی از خداحافطیش دلم گرفت حس میکردم دیگه هیچکسو ندارم...) گفت من هیچوقت فراموشش نکردم حتی از لج اون ازدواج کردم!!! گفتم ممکن بود باهاش ازدواج میکردی و پشیمون میشدی... گفت ترجیح میدادم باهاش زندگی میکردمو سرم ب سنگ میخورد! هرچند در ادامه گفت شوهرش خیلی خوبه و هیچی واسش کم نمیداره و گفت ب هیچ قیمتی حاضر نیست اونو از دست بده یا حتی برنجوندش ولی گفت زندگیم چیزی کم داره... ( چیزی ک به گفتن ساده هست و در واقعیت....)
 گفت من هیچوقت فراموشش نکردم حتی از لج اون ازدواج کردم!!! گفتم ممکن بود باهاش ازدواج میکردی و پشیمون میشدی... گفت ترجیح میدادم باهاش زندگی میکردمو سرم ب سنگ میخورد! هرچند در ادامه گفت شوهرش خیلی خوبه و هیچی واسش کم نمیداره و گفت ب هیچ قیمتی حاضر نیست اونو از دست بده یا حتی برنجوندش ولی گفت زندگیم چیزی کم داره... ( چیزی ک به گفتن ساده هست و در واقعیت....) 
عنوان، شعاریست ک امروز در سرم جاریست... کی میگه شعار بده؟؟ من اعتراف میکنم عاشق شعارم!


 یک لیوان چای شیرین  و یک دانه بیسکوییت با روکش شوکولاکی خوردیم رفتیم واسه FBS !!!! طهر ک رفتم دنبالش دیدم شده ۱۰۷!!!
 یک لیوان چای شیرین  و یک دانه بیسکوییت با روکش شوکولاکی خوردیم رفتیم واسه FBS !!!! طهر ک رفتم دنبالش دیدم شده ۱۰۷!!! 

۸) شاید بعدا بسطش بدم.
 
 عنوان تکه ای از اهنگ رضا.صادقی در سالهای دور هست ک دیروز ورد زبانم شده بود پس از مدتها!

 
۱. صبح بموقع بیدار و اماده شدم شیک و مجلسی ماشین رو بردم بیرون، در کوجه رو بستم اومدم سوار بشم تققققق سرم خورد ب لبه ی سقف ماشین! چشام دو دو زد... ایییییششششش سوار شدم دستم روی سمت صربه خورده بود داشتم فک میکردم معزم تو جمجه یه حرکت رفت و برگشتی زده !!! که سرکوجه با یه صدای بدی رفتم تو دیوار و ماشین خاموش شد!!!
 سوار شدم دستم روی سمت صربه خورده بود داشتم فک میکردم معزم تو جمجه یه حرکت رفت و برگشتی زده !!! که سرکوجه با یه صدای بدی رفتم تو دیوار و ماشین خاموش شد!!!

 جدیدا بم میگه آبجی گلم!! میگه ارامشت خاصه!
 جدیدا بم میگه آبجی گلم!! میگه ارامشت خاصه! زنگ زد حالمو پرسید خوشحال شدم. تو دلم گفتم معرفت تو کجا و اون آشنامون کجا!!!
 زنگ زد حالمو پرسید خوشحال شدم. تو دلم گفتم معرفت تو کجا و اون آشنامون کجا!!!
 خللصه بس ک این همکار ما میخنده میگه این گلوش پیشت گیر کرده دکتر خوش اخلاق دیده هرروز میاد دکتر! ما هم ب اسمش حساس شدیم تا اسمش میاد تو لیستم خنده م میگیره. اون هفته ب همکار میگم این بار همه ازمایشاش اوکی بود هیچ مشکلی و بهانه ای هم نداره ک بیاد تا چندماه دیگه! اگه بیاد ینی داره error میده!
 خللصه بس ک این همکار ما میخنده میگه این گلوش پیشت گیر کرده دکتر خوش اخلاق دیده هرروز میاد دکتر! ما هم ب اسمش حساس شدیم تا اسمش میاد تو لیستم خنده م میگیره. اون هفته ب همکار میگم این بار همه ازمایشاش اوکی بود هیچ مشکلی و بهانه ای هم نداره ک بیاد تا چندماه دیگه! اگه بیاد ینی داره error میده! نیم ساعت پیش بازم تو لیستم بود!!! گفتم ینی این بار چش شده!!! اومده میگه ازون هفته تا الان ۳۰۰ گرم کم کردم!!!
 نیم ساعت پیش بازم تو لیستم بود!!! گفتم ینی این بار چش شده!!! اومده میگه ازون هفته تا الان ۳۰۰ گرم کم کردم!!! 
 
 
۱. قراره یه پست بنویسم درباره ی سریال شهر.زاد! منتطر باشید!!  الان از اتاق فکر بم یاداوری شد یک سال و اندی پیش، قول داده بودم قصه ی زندگی یکی از دخترای کلاس رو براتون بنویسم!!
 الان از اتاق فکر بم یاداوری شد یک سال و اندی پیش، قول داده بودم قصه ی زندگی یکی از دخترای کلاس رو براتون بنویسم!!
 حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!
 حیف ک نوت هفتش منفجر میشد وگرنه اونو خریده بودم!
دیروز از رفتن به وبلاگ روژین دلم گرفت...