از اونی که دلشو شکوندیو سکوت کرد بترس ! اون ... حرفاشو به خدا گفت :)!

رمانِ من :)

یکشنبه 10 تیر 1397 05:35 ب.ظ

نویسنده: •♡~バーハル~♡•


هعی ._.
دارم یه رمان مینویسم =}
البت اولین چیزیه که تو کل زندگیم نوشدم :|
پس بنابراین ممکن افتضاح باشه به تمام معنا =|~
ولی باز هم با کمال گستاخی میخوام هر دو روز یه قسمتشو بذارم :|
ولی اصن مشخص نیست قراره چند قسمت باشه :|~
در هر صورت امیدوارم خوشتون بیاد :) 

خلاصه : داستان در مورد دختری به اسم تامیکا ناتسوکو هستش که لحظه ای که به دنیا میاد تحت تاثیر یک خورشید گرفتگی و تولد شاهزاده ی سوم اِلف قربانی و نفرین میشه. وقتی که تامیکا متوجه ی نوع نفرینی که داره میشه میفهمه که نباید با هیچ کس دوست بشه چونکه جون همه رو به خطر میندازه و به همین دلیل زندگی تنها و فارغ از هر نوع محبتی رو میگذرونه.اون با یه عذاب وجدان بزرگ به دنیا اومده و حالا که وارد مدرسه ی دامیرو شده با افراد جدیدی آشنا میشه. که یکی از اون ها پسری به اسم هارو تاکویا هستش . اونا با کمک هم متوجه ی دری مخفی توی مدرسه میشن و...

مقدمه :
تا آن غروب ، این سوال همیشه ذهنم را درگیر کرده بود
من... چرا به دنیا آمده ام. برای چه زندگی می کنم و قرار است چه انسان بزرگی برای این دنیای کوچک باشم... تار و پود سرنوشتم به چه چیزی گره خورده است... و زنده بودن برای مُردن یا مردن برای زنده ماندن؟ شاید هم سرتا پایش فقط و فقط یک رویای بچگانه بود... من بزرگ میدیدمش...
نام : چهل و یکمین نفر
نویسنده : خودم :| (بهار)
ژانر : مدرسه ای ، ماوراطبیعی ، ماجراجویانه ، عاشقانه
اسم شخصیت ها :
تامیکا ناتسوکو (دختر)
هرمان (شاهزاده ی الف)
هارو تاکویا (پسر)
شاینا میوزوکی (دختر)
سایکا شیوری (دختر)
یوکیتو شیزوکا (پسر)
* بیوگرافیاشونو فردا میذارم :)





♥کامنت ها♥: ثابت :)
آخرین ویرایش: یکشنبه 10 تیر 1397 11:15 ب.ظ



شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات