روان شناسی من از یاد دادن آنچه كه یاد گرفته ام، هرگز خسته نشده ام. این تنها خدمت ناچیزی است كه می توانم آن را به خود نسبت دهم درباره وبلاگ سلام به وبلاک من خوش اومدید من علیرضا 23 ساله فارغ التحصیل روانشناسی دانشگاه یزد ساکن یزدم خیلی خوشحال میشم با نظراتتون من را راهنمایی کنید مدیر وبلاگ : علی رضا دره زرشکی مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان مقدمهشکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که آن هم ایمان نداشتن به واقعیت خود است (ویلیام جیمز 1964، به نقل از مهدی گنجی، 1378). داشتن عزت نفس سالم یک نیاز اساسی انسان است و چیزی است که ما پیوسته برای رسیدن به آن تلاش میکنیم. ولی بعضی مردم هرگز به خود انگارهای که بتوانند با آن احساس راحتی کنند، نمیرسند و تا ابد زندگیشان، بر اثر شکهایی که نسبت به خود دارند، دست خوش نارحتی و عذاب میشود. بهترین سرمایه گذاری در زندگی ارتقاء عزت نفس است. عزت نفس پایین موجب میشود که ما خود واقعیمان را با شرمندگی پنهان کنیم. ما جلوههای تدافعی به خود می گیریم و مانع از شکوفایی تواناییهایمان میشویم. (ایلین شیهان 1964، به نقل از مهدی گنجی 1378). یکی از مؤثرترین راههای کمک به نوجوانان، حفظ عزت نفس آنهاست. عزت نفس زیاد یکی از باارزش ترین منابعی است که نوجوان میتواند در اختیار داشته باشد. نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی مؤثرتر میآموزد روابط سودبخشتری را برقرار کند. بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و مولّد و خودکفا باشد. و در مقایسه با نوجوانی که عزت نفس کم دارد دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خوش دارد. به علاوه نوجوان برای یک زندگی سودمند و کامل به بنیادی استوار نیاز دارد، بنابراین وقتی که با عزت نفس کاملاً رشد یافته مرحله نوجوانی را پشت سر میگذارد، در واقع مجهز به بخش عمدهای از این بنیاد استوار، وارد دنیای بزرگسالی میشود. در این عصر، یکی از مهم ترین منابعی که میتوان در نوجوان تقویت کرد احساس ارزشمند بودن است. این نیرویی است که ممکن است همیشه در درون نوجوان باشد. زمانی که این نیرو در وجود او حضوری قوی داشته باشد و او مکانیزمهای ایمن نگهداشتن آن را بشناسد میتواند در زندگی به آن تکیه کند. (هریس کلمر، امینه کلارک 1929 به نقل از پروین علی پور 1378). تعریف عزت نفس( self regard)عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی که فرد نسبت به خود دارد. هرچه این احساس قوی تر باشد و کودکان، نوجوانان و جوانان ارزش بیشتری برای خود قائل باشند، سالم تر خواهند بود. در واقع یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود کودکان و نوجوانان و جوانان کمتر دچار آسیبهای اجتماعی و به خصوص ایدز، اعتیاد، خشونت و پرخاشگری و ... شوند (مقالات آموزشی روشهای افزایش عزت نفس در فرزندان به نقل از first boy، 1388). عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود: احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم؛ خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم (هریس کلمز، امینه کلارک 1929، به نقل از پروین علیپور، 1375). عزت نفس از خودپنداره متفاوت است. خودپنداره عبارت اند از مجموعه ویژگیهایی است که فرد برای توصیف (در زمینههای جسمانی، عقلانی، اجتماعی و ...) به کار میبرد. مثلاً یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب یا فرد نسبتاً خوبی بداند که اینها محتوای خودپنداره را تشکیل میدهد اما عزت نفس ارزشی است که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی میشود (بیابانگرد 1373، به نقل از هرمزی نژاد 1380). عزت نفس را میتوان به عنوان میزان ارزشی که ما برای خود قایل میشویم در نظر گرفت. مطالعات حاکی از این است که آگاهی یا برداشت ما از خود بیشتر ناشی از تجربههای اجتماعی ماست. ما خود را آنگونه میبینیم که فکر میکنیم دیگران ما را میبینند (ایلین شیهان 1964، به نقل از مهدی گنجی 1378). عزت نفس، یکی از پایههای اساسی شخصیت آدمیو باعث رسیدن انسان به افتخار و سربلندی است. عزت نفس مایه آزادی و والایی همت است. عزت مندان هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمیدهند و سرمایه شرافت و آزادی خود را با هیچ قیمتی معامله نمیکنند. عزت نفس از طرفی برای تمام افراد یکی از بزرگترین فضیلتهای اخلاقی است و از طرف دیگر، محرک آدمیدر اجرای دیگر برنامههای اخلاقی تلقی میشود (برگرفته از روزنامه کیهان شماره 19169 (اندیشه) به نقل از طیبه چراغی 1387). ماهیت عزت نفس عزت نفس برای بقا و سلامت روانی انسان حیاتی است. عزت نفس یکی از ملزومات عاطفی زندگی است و بدون آن بسیاری از نیازهای اساسی برآورده نمیشود (گرین برگ 1992 به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386) یکی از مهم ترین عواملی که انسان را از سایر حیوانات متمایز میکند آگاهی از خود است، یعنی توانایی تشکیل یک هویت و اختصاص دادن ارزشی به آن. به بیان دیگر، این ظرفیت در انسان وجود دارد که تعریف کند کیست و سپس ببیند که آیا آن هویت را دوست دارد یا خیر. برای انسان این امکان وجود دارد که رنگها، صداها و شکلها و احساسهای خاصی را دوست نداشته باشد اما اگر فرد بخشهایی از خودش را دوست نداشته باشد، ساختار روانی او به شدت آسیب میبیند. چنین فردی در مسائل اجتماعی، تحصیلی یا شغلی، کمتر پیشرفت میکند (هاماچک 1995، چیو 1990، به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386) زیرا توانایی دستیابی به پیشرفت و انتظار دستیابی به آن را در خود نمیبیند، برقراری و حفظ روابط دوطرفه و سالم اجتماعی برای او دشوار است و تنهایی و انزوا را بیشتر تجربه میکند (بلین 1993 به نقل از مهرناز شهرآرای) از آنجایی که عزت نفس با سازگاری روانی هم رابطه دارد افراد با عزت نفس پایین غالباً نشانههایی از مشکلات و بیماریهای روانی از جمله اضطراب و تجربه تنش شدید استرس را تجربه میکنند (یانگز 1990 به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386) نحوه شکل گیری عزت نفسبراساس مکتب روان پویایی عزت نفس افراد این گونه شکل میگیرد: نوزاد پس از تولد به طور فزاینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه میشود. اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که آن خانواده پذیرندهی او باشند و مورد محبت و نوازش و علاقهی والدین قرار گیرد در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی میکند و والدین را به عنوان موضوعات خوب، درونی میسازد که این خود بر عزت نفس او تاثیر میگذارد و باعث میشود فرد در طول زندگی خود از عزت نفس بالایی برخوردار باشد ولی اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که مورد پذیرش و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی میشود و این در طی فرایند رشد روان به گونههای مختلف بر رفتار فرد اثر میگذارد و عزت نفس فرد پایین میآید. (استور 1979 به نقل از مهدی دلفی موسوی 1380 بررسی تاثیر آموزش ابراز وجود بر متغیرهای عزت نفس، اضطراب اجتماعی بر دانشجویان پسر مقطع اول دبیرستانهای نظام جدید شهرستان اهواز. طرح پژوهشی ) در نحوه شکل گیری عزت نفس کیفیت روابط در کودکی اهمیت اساسی دارد زیرا در این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته میشود. که مادر یا (جانشین مادر) از این لحاظ نقش محوری ایفا میکند. اگر رابطه مادر- فرزند سالم باشد (یعنی کودک احساس کند که مادرش قادر است به احساسات و نیازهای او به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان دهد و آنها را درک کند)، کودک خواهد توانست، در مورد خود و توانایی برقراری روابط شخصی صمیمیدر بزرگسالی، احساس مثبت داشته باشد که عکس این موضوع نیز، در صورت ضعیف بودن رابطۀ مادر فرزند میتواند صادق باشد. شکست در ایجاد، دلبستگی عاطفی به مادر میتواند به اضطراب دایمیناشی از بی توجهی یا طرد منجر شود. پیامهایی که کودکان، به مرور و با گذشت زمان، از افراد مهم پیرامون خود در مورد خودشان دریافت میکنند، برای عزت نفس آنها بسیار مهم است. کودکان معمولاً همه چیز را به عنوان حقیقت قبول میکنند در واقع این مسئله به جذابیت آنها میافزاید. عزت نفس خود پدر و مادر نیز میتواند بر روی فرزندان تاثیر بگذارد. این عقیده وجود دارد که فعالیت پدر و مادر برای کاربر روی عزت نفس شخصی خودشان بیشتر از آموزش مستقیم این موارد، بر کودکانشان تاثیر دارد. در دوران کودکی ابتدا یاد میگیریم که با نسخه برداری از رفتار پدر و مادر با خودمان رفتار کنیم، در نتیجه اگر پدر و مادر ایرادگیر باشند، خود انتقادی ما بیشتر خواهد شد. پس عملکرد و ساختار خانواده نیز در عزت نفس مهم است. مطالعات نشان میدهد که فرزندان والدین طلاق گرفته و بی خانمانها از عزت نفس ضعیفی برخوردارند (ایلین شیهان 1964 به نقل از مهدی گنجی 1378). نظر فرد نسبت به خویشتن و حس عزت نفس به تدریج در طول زندگی شکل میگیرد و تکامل پیدا میکند. این حس از کودکی آغاز میشود و طی مراحلی که بتدریج پچیدهتر میشود، پیشرفت میکند. فرد از هر یک از این مراحل عقاید، احساسها و بالاخره افکار پیچیدۀ جدیدی نسبت به خود دارد و مجموع همه اینها موجب میشود که او خودش را موجودی ارزشمند یا بی کفایت بداند. (هریس کلمز، امینه کلارک 1929 به نقل از پروین علیپور، 1375). وقتی کودک بزرگتر میشود، یادگیری زبان را آغاز میکند، خود را در شرایط مختلف میآزماید، و واکنش دیگران به ویژه پدر و مادر را نسبت به خود درک میکند، به تدریج حسی نسبت به خودش در او رشد مییابد. او در 2 سالگی بیش از آن که خود را پارهای از وجود پدر و مادر بداند، احساس استقلال وجود میکند و خود را موجودی جدا از پدر و مادر میداند. طی همین مراحل اولیه زندگی است که نخستین نظر نسبت به خویشتن در فرد شکل میگیرد این نظر تقریباً از طریق واکنشهای دیگران نسبت به کودک به وجود میآید. وقتی پدر یا مادری به کودک میگویند «تو چه دختر خوب، دوست داشتنی، باهوش هستی» کودک به تدریج این واژههای مثبت را در درون خویش جمع میکند تا به همراه احساسات، شور و گرمیلحن صداها و ابراز احساسات جسمانی نظیر در آغوش گرفتن، ناز و نوازش، گرفتن دست نخستین نظر نسبت به خویشتن را شکل دهد. نخستین نظر و احساسی که کودک نسبت به خویشتن پیدا میکند. برداشت پیچیدهای است که از واکنشهای سایر افراد مهم ناشی شده است. اگر مادر حضور داشته باشد معمولاً مهمترین نقش را در زندگی کودک دارد. پس از او پدر و سایر بستگان برحسب میزان تاثیری که بر کودک دارند، در این برداشت سهیمند (هریس کلمز، امینه کلارک، 1929 به نقل از پروین علیپور 1375). علل پیدایش عزت نفسدلیل عمده ایجاد عزت نفس را باید در رابطهی فرد با جامعه او به خصوص در دوران پراهمیت کودکی و نوجوانی جست و جو کرد و این رابطه را میتوان به چند نوع بیان کرد: واکنش دیگران: مهم ترین منشأ پدیدآمدن عزت نفس، رفتار واکنش دیگران نسبت به فرد (به خصوص کودک) است. این را نظریه «آینه خودنما» مینامند. یعنی فرد برای دیدن خود به واکنشهای دیگران توجه کرده، تصویر خود را در آن واکنشها میبیند. اگر والدین به کودک بگویند باهوش است و یا قابل اطمینان نیست، این نوع مفاهیم قسمتی از خودپنداره یا هویت کودک میگردد. مقایسه با دیگران: به تدریج که کودک رشد میکند خود را با دیگران، مانند خواهر، برادر، دوستان و ... مقایسه میکند این مقایسه یکی از منابع اصلی عزت نفس در کودکان است. همانندسازی با الگوها: کودک با بعضی افراد مهم زندگی خود مثل والدین، معلمان همانندسازی میکند و آنان را به عنوان الگوی رفتار خود انتخاب میکند و میل دارد شبیه آنان شود که این همانندسازی در ذهن کودک انجام میشود بر روی عزت نفس تأثیر میگذارد. نیاز به احساس ارزش و عزت نفس: همراه با زیستن در شرایط اجتماعی، نیاز به احساس ارزشمندی به نحو سالم و متعادل آن در انسان به وجود میآید که در سلامت و تعادل روانی فرد ضروری است ولی اگر به این نیاز خللی وارد شود احساس حقارت و یا خودبزرگ بینی در فرد ایجاد میشود و عزت نفس شخص پایین میآید (بیابانگرد 1373 به نقل از هرمزی نژاد 1380). افکار هم میتواند نقش بسیار مهمیدر چگونگی ادراک و احساسات ما و علل پیدایش عزت نفس داشته باشد. مثلاً فرض میکنیم شخصی در آینه به خودش نگاه میکند و میگوید: «چه هیکل بدی پیدا کرده ام» این فکر میتواند بر عزت نفس او اثر منفی بگذارد اما اگر در آینه نگاه کند و فکر کند به نظر میرسد مدل موهایم خیلی خوب شده است اثر آن روی عزت نفس کاملاً برعکس خواهد بود. در این دو مورد تصویر فرد در آینه همان است، تنها افکار فرق کردهاند پس اگر شرایط خارجی تعیین کننده عزت نفسش باشند آن گاه کافی است شخص شرایط خود را بهبود بخشد تا عزت نفس افزایش یابد (ماتیومک کی، پاتریک فنینگ، 1997 به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386) همهی افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگی، جمعیت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند عزت نفس بر همهی سطوح زندگی اثر میگذارد. بررسیهای گوناگون روان شناختی حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، نیازهای گستردهتر نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک استعداد بالقوه، محدود میماند. ولی زمانی که کسی کارش را تحسین کند یا وقتی میداند که طرحی را به بهترین نحو به پایان رسانده احساس خوبی نسبت به خود دارد و با اطمینان با مشکلات و مسئولیتهای زندگی مواجه میشود و از عهده آنان بر میآید (هریس کلمز و امینه کلارک 1929 به نقل از پروین علیپور 1375). نشانههای عزت نفسعزت نفس را میتوان در حالات چهره، رفتار، صحبت و حرکات اشخاص مشاهده کرد. شخصی که عزت نفس بالایی دارد. احساست خوبی را که نسبت به خود و دیگران دارد. به روشهای گوناگون ابراز میکند. لبخند میزند، از نگاه کردن فرار نمیکند، راست میایستد به طور کلی یک احساس مثبت ارائه میدهد، دیگران هم به احساس مثبت او بر راههای مختلف پاسخ میدهند، او را میپذیرند و جذب او میشوند. در نتیجه چنین شخصی نسبت به خود احساس خوبی پیدا میکند. برعکس شخصی که عزت نفس پایین دارد، احساسات بی کفایتی خود را به صورت نوعی درماندگی مبهم آشکار میکند. کسی که عزت نفس سالم دارد در برخورد با دیگران از قدرت ابراز وجود برخوردار است. چنین شخصی هرگز اجازه نمیدهد که احساس اضطراب یا نبود احساس امنیت، خاطر او کلافه کند، واقع بین است یعنی به واقعیتها احترام میگذارد، از نیروی خلاقانه خود استفاده میکند، برای رسیدن به اهداف خود مسئولیت پذیر است و استقلال رای دارد، از انعطاف پذیری کافی برخوردار است. یعنی با تغییر در شرایط کار و زندگی به راحتی کنار میآید و هراسی به دل راه نمیدهد و هرگز از اینکه بگوید اشتباه کردم ترسی ندارد و قبول هر اشتباه را به حساب تحقیر شدن خود نمیگذارد (براندن 1990 به نقل از چراغه داغی 1379). ویژگیهای عزت نفس زیادنوجوانی که عزت نفسش زیاد است: مسئولیت پذیر است. سریع و با اطمینان عمل میکند. گاهی مسئولیت کارهای عادی روزانه نظیر شستن ظرفها و نظافت حیاط را بر عهده میگیرد. یا بی آنکه از او خواسته شود به کمک دوستش میشتابد. به پیشرفتهایش افتخار میکند. هنگامیکه از پیشرفتهایش حرفی به میان میآید، با مسرّت تصدیق میکند و حتی به سبب آنها، گاهگاه از خودش تعریف میکند. دامنه وسیعی از هیجانها و احساسات را نشان میدهد میتواند بخندد، فریاد بکشد، گریه کند، به گونهای خود به خودی محبتش را بروز دهد و هیجانات مختلفی را ابراز میکند. ناکامیرا به خوبی تحمل میکند هنگام روبرو شدن با ناکامیها میتواند واکنشهای گوناگونی مثل شکیبایی، خندیدن به خود، بلند حرف زدن و ... از خود نشان دهد و قادر است از آنچه موجب ناکامیاش شده است سخن بگوید. احساس میکند که میتواند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد از نفوذی که بر افراد خانواده، دوستان و حتی بر اولیای امور نظیر معلمها، رؤسا، کارفرماها و ... دارد مطمئن است. به چالشهای جدید، مشتاقانه رو میآورد، مشاغل ناآشنا، آموزشها و فعالیتهای جدید، توجهش را جلب میکند و او با اطمینان، خود را درگیر آنها میکند (هریس کلمزو امینه کلارک 1929 به نقل از پروین علیپور 1375). ویژگیهای عزت نفس کمنوجوانی که عزت نفسش کم است:احساس میکند که دیگران ارزشی برایش قایل نیستند در محبت و پشتیبانی والدین یا دوستانش تردید دارد و یا احساس میکند که آنها اصلاً به او علاقه ندارند و از او حمایت نمیکنند. احساس ناتوانی میکند. عدم اطمینان، یا حتی احساس درماندگی بر بیشتر نگرشها و اعمالش سایه میافکند با مسائل و مشکلات، قدرتمندانه مقابله نمیکند. به آسانی تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد. اندیشهها و رفتارش غالباً متأثر از کسانی است که اوقاتش را با آنها میگذارند، به او اغلب تحت نفوذ شخصیتهای قوی قرار میگیرد. دامنهی محدودی از عواطف و احساسات را نشان میدهد، به طور مکرر فقط رفتارهای خاصی چون بی قیدی، خشونت، بدخلقی را از خود بروز میدهد. از موقعیتهای نگرانی زا میگریزد. در برابر فشارهای روانی، به ویژه ترس، خشم و یا شرایطی که موجب آشفتگی اش میشود کم تحمل است. بهانه جویی میکند و زودناامید میشود. نازک نارنجی است، نمیتواند انتقاد و یا درخواستهای غیرمنتظره را بپذیرد، و برای انجام ندادن آن درخواستها عذر و بهانه میآورد. (هریس کلمز و امینه کلارک 1929 به نقل از پروین علیپور 1375). پس هرچه افراد خود را بیشتر بپذیرند احتمال بیشتری خواهد داشت که دیگران را بپذیرند. برعکس هرچه نظرشان نسبت به خود نامطلوب تر باشد، دیگران را نیز کمتر پذیرا خواهند بود که این نظریه بر افزایش و کاهش عزت نفس تأثیر دارد. (کارل راجرز 1964، به نقل از مهدی گنجی 1378). تکنیکهای تقویت عزت نفس1. خود را سرزنش نکنید: سرزنش و سرکوفت زدن به خود، نشاط و شادمانی را از شما سلب میکند. زیرا نسبتهای ناروا به خود دادن، در ضمیر ناخودآگاه باقی میماند و از ضمیر ناخودآگاه پیامهای منفی به ذهن مخابره میشود ودر این شرایط احساس میکنید که توان انجام کاری را ندارید. البته این گفته بدان معنا نیست که اشتباهات را نادیده بگیرید. بلکه نشان میدهد که راجع به نقاط ضعف و قدرت، باید قضاوت منصفانه داشت. 2. انتظار نداشته باشید که دیگران از شما تعریف کرده و یا شما را تشویق کند:چون ممکن است بی توجهی یا حسادت و نظایر آن باعث شود که دیگران کمتر شما را تشویق کنند. ولی خودتان را هرچند وقت یکبار تحسین کنید و پاداش بدهید. این امر وجودتان را از شور و شوق و شادمانی لبریز میکند. 3. بر نقاط قوت خود پافشاری کنید: بالیدن به تواناییهای خود، برچسب منفی به خود نزدن و برجسته کردن امتیازات، احساس رضایت و خرسندی به شما خواهد داد. پس با هر نوع تفکر منفی برخورد کنید تا غم و غصه شما را فرا نگیرد. 4. محدودیتها و کمبودهای خود را بپذیرید و با آنها کنار بیایید: از مشکلات نهراسید و به شکستها نیندیشید بلکه به موفقیتها فکر کنید و بدانید که فقط شما نیستید که دارای این مشکل هستید. از این طریق جرأت پیشروی و مسئولیت پذیری پیدا میکنید و شادی بر زندگی تان حاکم میشود. (مایکل آیزنک 1992 به نقل از خشایار بیگی و مهرداد فیروز بخت 1384). فواید عزت نفس زیاد برای نوجواناننوجوانی که عزت نفس زیاد دارد طی این زمان مناسب، یعنی زمانی که برای بزرگسالی آماده میشود و هنوز ناگزیر نیست تمام مسئولیتهای زندگی اش را به عهده بگیرد، بهترین فرصت را برای پی بردن به هویت خویش، به دست خواهد آورد. سایر اثرات عزت نفس که موجب تقویت تواناییهای فرد برای زندگی آینده اش میشود عبارتنداز: - روشن شدن تواناییهای فردی، منابع، علایق و جهتهای خویش، یعنی: فردی که منابع خود را میشناسد و به آنها توجه دارد، فرصتها را غنیمت خواهد شمرد و از آنها استفاده خواهد کرد. - مؤثر بودن و احساس رضامندی کردن در روابط میان فردی، یعنی: نوجوانی که یاد میگیرد چگونه به نحو مؤثر با دیگران رابطه برقرار کند، توانایی زیاد خواهد داشت که در طول زندگی نیازهای فردی و اجتماعی اش را برآورده کند. - روشن شدن جهت، یعنی: نوجوانی که اعتماد به نفس دارد بهتر میتواند راههای گوناگون را بسنجد و مناسبترین آنها را برای دوره بزرگسالی برگزیند. - سودمندی شخصی، درخانه، مدرسه و درکارش درآینده، یعنی: نوجوانی که احساس میکند با کفایت و ارزشمند است، میل دارد پای به میدان عمل بگذارد و بیاموزد که چگونه به نحو مؤثر و مفیدی از وقتش استفاده کند. (مایکل آیزنک 1992 به نقل از خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت 1384). چگونه می توانیم سه نوع اصلی و اساسی از عزت نفس را در خود به وجود آوریم ؟سه نوع اصلی عزت نفس عبارتند از : عزت نفس رفتاری، احساسی، عاطفی و در نهایت روحی و معنوی به منظور آن که اقتدار شخصی لازم را به دست آورده. و رضایتی که استحقاقش داریم تجربه کنیم به هر سه نوع عزت نفس نیاز داریم. عزت نفس رفتاری، به معنای قابلیت و توانایی درعمل کردن و انجام دادن کارهاست مثل به تحقق رساندن رویاها این عزت نفس مورد نظر اغلب ماست که چهار ویژگی دارد: 1- اعتماد و ایمان به قابلیت وتوانایی درعمل کردن 2- اعتماد وایمان به این که پشتکار خواهیم داشت و مداوم به اقدامهای خود ادامه خواهیم داد تا به نتیجهی مطلوب و نهایی برسیم 3- اعتماد و ایمان به قابلیت و توانایی خود در، از سر راه برداشتن مانعها و مشکلها 4- اعتماد و ایمان کامل داشتن به این که قابلیت و توانایی آن را داریم تا در صورت لزوم از دیگران کمک بخواهیم. نوع دوم، عزت نفس احساسی و عاطفی است. وبه معنای توانایی در تسلط و به کنترل در آوردن دنیای احساسی وعواطف خودمان این که بدانیم چه احساساتی داریم، معنای آنها را بفهمیم و بتوانیم انتخابهای احساسی درستی بکنیم و از خود درمقابل درد و رنج روحی و لطمه و صدمههای عاطفی محافظت کنیم و بدانیم که چگونه روابطی صمیمی، سالم و ماندگار خلق کنیم. که ویژگیهایی دارد: 1- اعتماد و ایمان داشتن به این که احساسات خود را میفهمیم، درک میکنیم و با آنها در تماس هستیم. 2- اعتماد و ایمان داشتن به این که میتوانیم احساسات خود را بیان کنیم و آنچه در درونمان هست بیرون بریزیم. 3- اعتماد و ایمان داشتن به قابلیت وتوانایی در برقراری ارتباط و دوستانه، محبت آمیز و با معنی با سایر انسانها 4- اعتماد وایمان داشتن که میتوانیم عشق، درک متقابل عشق و شور حرارت را در تمامی موقعیت زندگی خود به خصوص موقعیتیهای دشوار بیابیم و از آن بهره جوییم. 5- اعتماد وایمان داشتن به این که چیزهای ارزشمند و فوق العادهای برای تقدیم کردن به دیگر انسانها داریم. سومین نوع، عزت نفس که مهمترین آنها میباشد اعتماد به نفس روحی و معنوی است. که همان اعتماد وایمان ما به جهان هستی و کل آفرینش و موجودات است. این ایمان روحی که زندگی، هدف و نهایتی مثبت را در پی خواهد داشت و ما به خاطر هدفی این جا هستیم و زندگی 70، 80 یا 90 سالهمان بر روی این کرهی خاکی هدف و مقصودی را دنبال میکند. به عقیده دی آنجلیس بدون این نوع از عزت نفس، کسب و به دست آوردن دو نوع دیگر مشکل خواهد بود. که 3 ویژگی دارد اعتماد و ایمان داشتن به این که جهان هستی وموجودات پدیدههایی اسرا آمیز و اعجاز گونهاند، که همواره روبه تحول وتکامل دارند و جریان هستی خود به خود، به سوی خوبی وکمال پیش میرود. 2- اعتماد وایمان داشتن به نظم برتر نظام هستی و ایمان به این که معنی و مفهومی در آن نهفته است. 3- اعتماد و ایمان داشتن به این که ما نیز انسانی هستیم که مظهر نمود و مخلوقی از خداوند روح وهوش برتر یا هر چیز دیگری که آن را مسئول و مبدأ آفرینش و خلقت جهان هستی میدانیم هستیم. (باربارادی آنجلیس 1995 به نقل از هادی ابراهیمی 1382). چگونه میتوانید عزت و نفس و خود باوری را از همین الان در خود تقویت کنید؟ اولین قدم در راه تقویت عزت نفس و خود باوری آن است که وا نمود نکنید عزت نفستان از آنچه به راستی حقیقت دارد بیشتر است. یعنی در مورد ناامنی ها و بی اعتمادی هایتان با خودتان صادق باشید. عزت نفس، یک احساس درونی است نه یک «ادعا» یا «لاف» هنگامی که فقط دست به کارهایی میزنید که میدانید و مطمئن هستید از دستتان بر میآید و توان انجامش را دارید، هرگز به عزت نفس واقعی دست نخواهید یافت. عزت نفس حقیقی این نیست که نترسید. عزت نفس واقعی آن است که بدانید و مطمئن با این که میترسید اما بیگمان دست به عمل خواهید زد. عزت نفس یا خود باوری هرگز با غرور، منیت و خود بزرگ بینی یکی نیست. عزت نفس به این معناست که خودتان را باور کنید. غررو و منیت آن است که بخواهید به دیگران اثبات کنید از آنان مهمتر و برترید(باربارادی آنجلیس1995 به نقل از هادی ابراهیمی 1382). هدف گزینی و برنامه ریزی (schematization)عزت نفس بالا به دو چیز بستگی دارد اولین مورد به مشکلی سالم دربارهی خود فکر کنید دومین عاملی که به عزت نفس بالا منجر میشود توانایی تحقق بخشیدن به آرزوهاست، اینکه ببنید چه میخواهید و به دنبال آن بروید. میتوانید خواستههای خود را در چند حوزه ببنید: - اهداف مربوط به خانواده و دوستان - اهداف تحصیلی/ ذهنی/ شغلی - اهداف مربوط به رشد عاطفی/ روانی: تلاش برای کنترل خشم یا افزایش جرأت ورزی - اهداف مربوط به زندگی مشترک: مثل خریدن خانه - و اینکه چه چیزهایی شما را ناراحت میکند؟ تنهایی در شب، مشاجره با دوستان و ... - خواستار چه چیزهایی هستید؟ چه چیزهایی میتوانند کیفیت زندگی و بهزیستی کلی شما را تغییر دهند (گردش کردن، داشتن خلوتی برای خود، رابطه صمیمانه با دوستان) - چه آرزوهایی دارید (ازدواج، تخصص گرفتن) - چه چیزهایی میتوانند به شما آسایش بیشتری بدهند (دیدن تلویزیون، درس خواندن و ...) برای رسیدن به این اهداف مشخص کنید چگونه، کی، کجا و با همراهی چه کسانی میتوانید به اهدافی که انتخاب کردید دست یابید کافی است تاریخ و ساعت خاصی را برای پرداختن به این اهداف در دفترچهای یادداشت کنید و مشخص کنید. ولی عواملی موانع دستیابی به اهداف میشوند: برنامه ریزی ناکارآمد، دانش ناکافی (دانش اساسی که لازم است داشته باشید تا بتوانید کوچکترین قدمیبرای هدف بردارید نداشته باشید)، مدیریت نامناسب زمان، اهداف غیرواقع بینانه (الگوی تفکر و رفتاری است که در افرادی که دارای عزت نفس پایین هستند دیده میشود) ترس از شکست، ترس از موفقیت (مایتومک کی، پاتریک فنینگ 1997 به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386) برای برنامهی ارتقای عزت نفس میتوان این پیشنهاد را ارائه داد: هنگامیکه یک رفتار فزایندهی عزت نفس[1] برای شما عادت میشود، نه فقط در بهبود عزت نفس شما جلوه میکند بلکه به عنوان سرمشقی برای برقراری ارتباط مثبت شما با سایر افراد خانواده، به کار میرود پس از مدتی همه اعضای خانواده در کمک به یکدیگر، شرطی[2] میشوند. پس از آن که در یک تغییر تسلط یافتید، تغییر بعدی را اضافه کنید. (هرس کلمز، امینه کلارک 1929، به نقل از پروین علیپور 1375). تجسم کردن (visualize)روشی ثابت شده و قدرتمند برای بهبوبد تصویر خود و ایجاد تغییرات مهمیدر زندگی خود میباشد. در این روش بدنتان را آرمیده کنید، ذهن خود را متمرکز کنید و صحنههای مثبتی را تجسم کنید. تجسم کردن از 3 طریق عزت نفس را بالا میبرد: با بهبود تصویر خود، با تغییر چگونگی رابطه با دیگران و با کمک برای دستیابی به اهداف. 1. بهبود تصویر خود اولین گام برای بالا بردن عزت نفس: اگر تصویری که از خود دارید فردی ضعیف و درمانده است، تمرین کنید که خود را قوی و ثمربخش تجسم کنید. اگر خود را بی ارزش و بی لیاقت میدانید تصویری در ذهن ایجاد کنید که فردی ارزشمند هستید که مشغول ارائه خدمت مهمیبه دیگران است.2. نحوهی تعامل خود را با دیگران تغییر دهید:. صحنههایی را تجسم کنید که در آنها فردی خوش برخورد، قاطع ودوستانه هستید. 3. میتوانید از تجسم برای دستیابی به اهداف استفاده کنید: بدین منظور، خود را در حالی تصور کنید که مدرک تحصیلی موردنظر خود را گرفته اید و یا در دنیای خود تغییری مثبت و سازنده ایجاد کرده اید (ماتیومک کی، پاتریک فینگ1997، به نقل از مهرناز شهرآرای، 1386). براساس مطالبی که گفته شد: عزت نفس از دو جزء اساسی تشکیل شده است. 1. خودپنداره 2. ارزش گزاری بر خودپنداره خودپنداره همان شناختی است که فرد از خود دارد، این که کیست، چه خصوصیات و ویژگیهایی دارد و مواردی از این قبیل در مرحله دوم فرد به آن چیزی که هست ارزش گزاری میکند. چنانچه فرد به این نتیجه برسد که خوب است. عزت نفس قوی دارد و چنانچه نتیجه ارزیابیهایی که از خود میکند این باشد که بد است از عزت نفس ضعیفی برخوردار است. که ارزش انسان مشروط به عامل خاصی نیست. انسان فقط به این دلیل که انسان است دارای حرمت و احترام و ارزش خاصی است. بدون قید و بدون شرط خاصی همه انسانها چه فقیر، چه غنی، چه زشت، چه زیبا، چه باسواد و چه بی سواد همه ارزشمند هستند. پس بسیار مهم است که کودکان و نوجوانان از همان ابتدای رشد، شناخت بهتر و دقیقتری از خود داشته باشند از جمله شناخت خصوصیات مثبت، شناخت خصوصیات منفی، شناخت ویژگیهای شخصی و مواردی از این قبیل زیرا چنین شناختهایی به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا خودپنداره قوی تری داشته باشند (مقالات آموزشی روشهای افزایش عزت نفس در فرزندان توسط first boy، 1388) سخن آخر بدانید که : تمامی آنچه بدان نیاز دارید تا بتوانید به رویاها ی خود در زندگی جامه عمل بپوشانید هم اکنون از آن شماست . هرگونه فقدان یا کمبود اعتماد به نفسی که در خود احساس می کنید فقط توهمی بیش نیست . شما مخلوق با شکوه و بی کم و کاست خالقی مهربان و صاحب شعور هستید. هر چه خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و از زندگی خود لذت ببرید خالق خود را نیز بیشتر ارج نهاده و به بزرگی و عظمت خواهید ستود . ( دی آنجلیس ،1995)
پیوندهای روزانه پیوندها صفحات جانبی
آمار وبلاگ
|
||